google-site-verification: google15269942918ec366.html راه آزادی: دسامبر 2022

۱۴۰۱ دی ۱۰, شنبه

زندان اوین؛ گزارشی از آخرین وضعیت مهوش ثابت، شهروند بهائی


مهوش ثابت (شهریاری) از اعضای سابق مدیران جامعه بهائی ایران موسوم به “یاران ایران” که در زندان اوین بسر میبرد، در ۴۰ روز گذشته با خانواده خود تماسی نداشته و بی خبری از وضعیت این شهروند بهائی بیمار، به افزایش نگرانی های خانواده وی منجر شده است. خانم ثابت چندی پیش توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۰ سال حبس محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز جمعه ۹ دی ۱۴۰۱، مهوش ثابت (شهریاری) از اعضای سابق مدیران جامعه بهائی ایران موسوم به “یاران ایران”، در زندان اوین بسر میبرد.

یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا گفت: “علیرغم اتمام بازجویی ها و صدور حکم در دادگاه بدوی، خانم ثابت همچنان در سلول انفرادی نگهداری میشود. این شهروند بهائی در نتیجه تحمل ۱۰ سال حبس در پرونده قبلی، از بیماری‌های زیادی از جمله پوکی استخوان رنج می برد و از زمان بازداشت به داروهای مورد نیازش دسترسی ندارد. خانم ثابت از تاریخ ۳۰ آبان با خانواده خود تماس نگرفته و اجازه ملاقات نیز ندارد. بی خبری از وضعیت این شهروند بهائی بیمار، موجب افزایش نگرانی خانواده در خصوص سلامت وی شده است.”

مهوش ثابت (شهریاری) از اعضای سابق مدیران جامعه بهائی ایران موسوم به “یاران ایران”، روز یکشنبه ۹ مردادماه امسال، همزمان با ۶ شهروند بهائی، دیگر در شهرهای مختلف کشور توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. در این روز منازل دستکم ۳۷ شهروند بهائی دیگر مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت.

بعد از این اقدامات، همزمان با انتشار اطلاعیه وزارت اطلاعات، صدا و سیمای جمهوری اسلامی با انتشار ویدیویی شهروندان بهائی بازداشت شده را به جاسوسی، نفوذ در مهدکودک‌ها و ترویج بی حجابی در کشور متهم کرد. به گفته سیمین فهندژ، سخنگوی جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل “گزارشات منتشر شده توسط جمهوری اسلامی در رسانه ها، مجددا ثابت کرد که شهروندان بهائی در ایران صرفاً به دلیل اعتقادات دینی خود تحت آزار و اذیت سیستماتیک قرار می گیرند.”

بر اساس کیفرخواستی که توسط دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۳ تهران صادر شد، خانم ثابت به “اداره جمعیت تحت عنوان فرقه انحرافی ضاله با هدف برهم زدن امنیت کشور” متهم شد. در این کیفرخواست، اعمال “ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی” یعنی از دو تا ده سال حبس برای این شهروند بهائی درخواست شده بود.

ملاقات با شهروندان بهائی در شهرهای مختلف ایران، شرکت در مراسمات مذهبی بهائیان و ارتباط با بهائیان خارج از کشور با استفاده از برنامه واتساپ از مصادیق اتهامات وارده علیه این شهروند عنوان شده است.

خانم ثابت اواخر آبان امسال توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به تحمل ۱۰ سال حبس محکوم شد.

این شهروند پیش از این نیز سابقه برخوردهای قضایی و تحمل ۱۰ سال حبس را دارد.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است. 

تداوم بازداشت آرش زمانی و ارمغان ذبیحی، زوج بهائی در تهران

 


آرش زمانی فراهانی و ارمغان ذبیحی مقدم، زوج بهائی ساکن تهران، علیرغم گذشت حدود ۱۰۰ روز از زمان دستگیری، کماکان در بازداشت و بلاتکلیفی بسر میبرند. طی روزهای اخیر آقای زمانی از زندان اوین به زندان تهران بزرگ و خانم ذبیحی از زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شدند. این زوج بهائی از حق تماس و ملاقات با یکدیگر محروم هستند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز شنبه ۱۰ دیماه ۱۴۰۱، آرش زمانی فراهانی و ارمغان ذبیحی مقدم، زوج بهائی ساکن تهران کماکان در بازداشت و بلاتکلیفی بسر میبرند.

یک منبع مطلع در خصوص این شهروندان بهائی به هرانا گفت: “خانم ذبیحی مقدم روز سه‌شنبه ۲۹ آذر به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی افشاری منتقل شد و قاضی دادگاه با درخواست صدور قرار وثیقه مخالفت کرده و حتی به او گفته بود «قوانین شامل حال بهائیان نمی‌شود». وی روز سه‌شنبه ششم دی‌ماه از بند ۲۰۹ اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد. آقای زمانی نیز در بند ۲۴۱ زندان اوین مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی قرار گرفت و پس از تحمل چند روز انفرادی به بند ۳۵۰ زندان اوین و بعد از آن به زندان تهران بزرگ منتقل شده است.”

این منبع مطلع افزود: “این شهروندان از حق تماس و ملاقات با یکدیگر محروم هستند و در این مدت جز به مدت ۱۰ دقیقه در روز دادگاه با هم تماسی نداشته اند. وکیل آن‌ها نیز اجازه‌ دسترسی به پروندها را ندارد.”

وی در خصوص اتهام انتسابی به خانم دبیحی مقدم گفت: “در ابتدا در جلسه تفهیم اتهام به ارمغان ذبیحی گفته شد که به دلیل اعتقاد به آئین بهائی بازداشت نشده اما در جلسه دادگاه، یکی از اتهامات وارده به وی، «عضویت در فرقه غیرقانونی بهائی» ذکر شده! جز در ماه آبان که تمدید قرار بازداشتش به او ابلاغ شده از آن زمان هیچ تمدید قراری به او ابلاغ نشده و امکان اعتراض به آن را نداشته است.”

به گفته این منبع آگاه خانم ذبیحی مقدم به دلیل دیسک و انحراف مهره کمر و در پی خوابیدن روی زمین سرد بند ۲۰۹ زندان اوین و عدم رسیدگی مناسب پزشکی علیرغم درخواست چندباره از درد رنج میبرد.

آرش زمانی فراهانی و ارمغان ذبیحی مقدم زوج ساکن تهران، روز شنبه ۲ مهرماه در منزل شخصی خود بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند.

هرانا اواخر آبان طی گزارشی از تداوم بازداشت ارمغان ذبیحی مقدم در بند ۲۰۹ زندان اوین خبر داد.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.


«یک کشته و ۱۰ زخمی» در پی سرکوب اعتراض‌ها در جوانرود؛



«یک کشته و ۱۰ زخمی» در جریان سرکوب اعتراضات مردمی در جوانرود

منابع حقوق بشری که خبرهای مربوط به مناطق کردنشین ایران را پوشش می‌دهند روز شنبه از کشته شدن یک شهروند اهل جوانرود و نیز زخمی شدن ۱۰ تن دیگر در این شهرستان در جریان حمله نیروهای سپاه پاسداران خبر دادند.

بر اساس گزارش شبکه حقوق بشر کردستان، هم‌زمان با برگزاری مراسم چهلم جان‌باختگان اعتراضات مردمی جوانرود، نیروهای سپاه پاسداران آرامستان حاجی ابراهیم این شهر را محاصره کردند و مانع ورود خانواده جان‌باختگان و دیگر شهروندان به این آرامستان شدند.

این گزارش افزوده که نیروهای امنیتی، شهروندانی را که در اطراف آرامستان مستقر شده بودند با گاز اشک‌آور، گلوله ساچمه‌ای و جنگی هدف حمله قرار دادند.

در نتیجه این حملات، یک شهروند اهل جوانرود به نام «برهان الیاسی، ۲۲ ساله» با شلیک مستقیم نیروهای سپاه پاسداران کشته شد.

سازمان حقوق بشری هه‌نگاو می‌گوید که این جوان ۲۲ ساله از ناحیه شانه هدف اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.

همچنین بر اساس گزارش‌ها، در جریان اعتراضات امروز دست‌کم ۱۰ شهروند دیگر از جمله یک کودک زخمی شده‌اند که وضعیت برخی از آن‌ها «وخیم» اعلام شده است.

شبکه حقوق بشر کردستان هویت یکی از مجروحان را «محمد شاه‌کرمی، ۲۴ ساله» اعلام کرده که در پی اصابت گاز اشک‌آور به سینه‌اش زخمی و از ناحیه ریه دچار خونریزی شده و هم‌اکنون به بیمارستان این شهر انتقال یافته است.

از سوی دیگر، تصاویر و ویدئوهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که بلافاصله پس از کشته شدن برهان الیاسی، مراسم خاکسپاری او در آرامستان حسن گایر جوانرود با حضور جمعیت پرشمار مردم در جریان است.

به گفته شاهدان عینی، نیروهای تیپ تکاور انصارالرسول سپاه پاسداران مستقر در جوانرود در سرکوب‌ اعتراضات امروز این شهر نقش فعالی داشته‌اند. 

۱۴۰۱ دی ۸, پنجشنبه

در مسیرم قدمی به عقب بر نمی‌دارم

 


دختر مبارز کرمانشاهی خطاب به مزدوران گفت: «به خودم یاد نداده‌ام در مسیرم قدمی به عقب بردارم.»

عکسی از یک دختر مبارز کرمانشاهی در صفحات مجازی منتشر شده که نشان می‌دهد در گذشته و در پی اعتراضات سراسری، به شدت توسط مامورین امنیتی مورد حمله و شلیک گلوله قرار گرفته است. 

این دختر مبارز که یک لیدر در اعتراضات سراسری بود، پس از بهبودی زخم‌هایش عکسی از جای زخم‌های خود منتشر کرد و خطاب به مزدوران گفت: «اسلحه‌ات را زمین بگذار، چون من به خودم یاد نداده‌ام که در مسیرم قدمی به عقب بردارم.»

مردم غیور در شهرهای مختلف کشور از کودکان تا افراد مسن، همچنان در خیابان‌ها هستند. طبق صحبت‌های این دختر دلاور و دیگر مردم، حتی اگر خونمان هم ریخته شود به عقب بر نمی‌گردیم و باز به خیابان‌ها می‌آییم تا ایرانمان را از حکومت جمهوری اسلامی جنایتکار و متخاصم، پس بگیریم. 

رژیم جمهوری اسلامی با وجود این شیرزنان و دلاور مردان، چگونه می‌خواهد پابرجا بماند؟

تجاوز به هفت کودک بازداشتی بلوچ

 



هفت کودک بازداشتی بلوچ در بازداشتگاه اطلاعات سپاه مورد تجاوز قرار گرفتند.

خبری که به تازگی در صفحات مجازی توسط کمپین فعالین بلوچ منتشر شده، حاکی از آن است که روز جمعه ۴ آذر ماه، هفت کودک بلوچ بدون شناسنامه توسط نیروهای اطلاعات سپاه در اعتراضات بازداشت شده و به بازداشتگاه زاهدان منتقل شدند. 

این کودکان در بازداشتگاه، مورد تجاوز جنسی توسط نیروهای امنیتی قرار گرفتند. طبق اظهارات کودکان، نیروهای اطلاعات سپاه با یکدیگر به زبان عربی صحبت می‌کردند. 

تجاوز و حتک حرمت زنان توسط رژیم جمهوری اسلامی کافی نبود، حال توسط نیروهای خارجی دست به تجاوز کودکان زده است. جنایتی بالاتر از این که دست به تجاوز کودکان زده شود، در تاریخ هیچ کشوری اتفاق نیفتاده است. 

فعالین بلوچ که این خبر را منتشر کردند اعلام کردند: «زخم تجاوز به کودکان و زنان ایرانی در زندان‌های مخوف آخوندها، هرگز از قلب ما ایرانیان پاک نخواهد شد. نیروهای متجاوز شیعه عرب، عراق، لبنان و هزاره افغان و پاکستانی بدانند، پس از سرنگونی رژیم، روز حسابرسی توسط ملت ایران برای آنها بسیار سخت خواهد بود و این اراذل متجاوز، نه تنها در ایران بلکه در کشورهای خودشان نیز تحت تعقیب و مجازات عادلانه قرار خواهند گرفت. ایران میلیونها مجیدرضا رهنورد دارد. روز حسابرسی دور نیست.»

هویت این کودکان به علت مسائل امنیتی، منتشر نشده است. ملت ایران باید بدانند که حکومت جمهوری اسلامی نه تنها دست از جنایات خود برنداشته، بلکه اکنون می‌خواهد با دست درازی به کودکان، احساسات مردم را جریحه‌دار کرده و آنها را از ادامه راه آزادی باز دارد. غافل از اینکه مردم ایران با هر جنایت، بیشتر، مصمم‌تر و با قدرت‌تر برای انقلاب برخاسته و قدم‌های بلندتری برخواهند داشت. 

۱۴۰۱ دی ۷, چهارشنبه

احضار و بازداشت عبدالناصر قادری، روحانی اهل سنت توسط اداره اطلاعات تایباد

 


روز سه شنبه ۶ دی ماه، عبدالناصر قادری، روحانی اهل سنت ساکن شهرستان تایباد، پس از احضار به اداره اطلاعات این شهر بازداشت شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، روز سه شنبه ۶ دی ماه ۱۴۰۱، یک روحانی اهل سنت در شهرستان تایباد بازداشت شد.

براساس این گزارش، عبدالناصر قادری، روحانی اهل سنت ساکن شهرستان تایباد پس از احضار به اداره اطلاعات این شهر بازداشت شده است.

از دلایل بازداشت وی اطلاعی در دست نیست با این حال در این گزارش‌ آمده است، احضار این روحانی اهل سنت پس از قرائت بیانیه در دفاع از مولانا عبدالحمید و مطالبات مردم ایران در جریان اعتراضات سراسری صورت گرفته است.

تاکنون از محل نگهداری این شهروند اطلاعی در دست نیست.

در رابطه با اعتراضات سراسری ۱۴۰۱

بازداشت مهسا امینی زن جوان ۲۲ ساله به بهانه بدحجابی توسط پلیس امنیت اخلاقی و سپس جان باختن او در زمان بازداشت به موج گسترده ای از اعتراضات سراسری در ایران دامن زد. معترضان در طولانی ترین اعتراض سراسری-پیوسته در عمر جمهوری اسلامی، با شعار محوری “زن، زندگی، آزادی” از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در اعتراض به عملکرد، قوانین و ساختار حکومت به خیابانها آمدند. هزاران بازداشت شده، صدها کشته و زخمی از جمله نتایج برخورد خشونت آمیز نهادهای امنیتی-انتظامی با معترضان است.

کشته شدن مهراد ملک ۱۷ ساله بر اثر اصابت گلوله به سر

 



مهراد ملک جوان ۱۷ ساله اهل ارداق توسط شلیک گلوله به سرش جان خود را از دست داد. 

شب گذشته مهراد ملک ۱۷ ساله به همراه دوست خود در حال بازگشت از مزرعه بودند که خودروی گشت انتظامی به آنها شک کرده و خودروی آنان را تعقیب می‌کند. اما خودروی نیروی انتظامی در گل گیر کرده و توقف میکند. گروهبان علی محمودی‌نژاد برای توقف مهراد ملک و دوستش به سمت خودروی آنها شلیک میکند که متاسفانه گلوله به سر مهراد اصابت کرده و کشته می‌شود. 

مراسم خاکسپاری مهراد ملک ساعاتی پیش در مزار ارداق به پایان رسید. خانواده ملک را برای رضایت دادن تحت فشار گذاشته‌اند. 

مردمی که خبر کشته شدن مهراد را منتشر کردند از مردم شریف قزوین، تاکستان، ارداق و تمام شهرهای اطراف خواستند که خانواده ملک را تنها نگذارند. اتحاد و همبستگی بین مردم اجازه نمی‌دهد که جنایات حکومت جمهوری اسلامی پنهان مانده و کشته شدن جوانان را به تصادف، خودکشی و یا دیگر مسائل دروغی نسبت دهند.

۱۴۰۱ دی ۶, سه‌شنبه

ند پرایس: هدف قرار گرفتن بهائیان در ایران باید پایان یابد


سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز سه شنبه با انتشار توئیتی به صدور حکم ده سال زندان برای دو زن بهایی در ایران واکنش نشان داد.

ند پرایس نوشت: «اوایل ماه جاری، ایران دو زن بهایی را به دلیل انجام مناسک مذهبی‌شان به ۱۰ سال زندان محکوم کرد.»

سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده در ادامه خواستار پایان یافتن «هدف قرار دادن بهائیان در ایران از طریق یورش، بستن کسب و کارها، محاکمه‌های نمایشی، و تخریب اموال» شد.

او این توئیت را با هشتگی به انگلیسی با مضمون «دفاع از حقوق بشر» پایان داد.

هفته پیش نیز کمیسیون ایالات متحده در امور آزادی مذهبی بین‌المللی، صدور حکم حبس برای مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی، از اعضای سابق یاران ایران، معروف به هفت بهایی را محکوم کرد.

قدیانی: خامنه‌ای مصداق مفسد فی‌الارض و محارب است، این حکومت رفتنی است


ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی ساکن ایران، در اظهاراتی تازه که روز دوشنبه، پنجم دی، منتشر شده علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، را «بزرگ‌ترین دشمن ملت ایران» و مصداق تمام و کمال «مفسد فی‌الارض و محارب» نامید و گفت: «مطمئن باشید این حکومت رفتنی است.»

این فعال سیاسی که از فعالان نزدیک به میرحسین موسوی، رهبر جنبش سبز بوده و از مدت‌ها پیش انتقادات صریحی را متوجه علی خامنه‌ای کرده، در ویدئوی تازه‌ای که نسخه‌ای از آن را بی‌بی‌سی فارسی پخش کرده می‌گوید: «مصداق اتَمّ و اَکمل و تامّ و تمام مفسد فی‌الارض و محارب خود علی خامنه‌ای و اعوان و انصار سرکوبگرش هستند.»

او تاکید می‌کند: «مصداق بارز آن هستند برای این‌که تمام همّ و غمشان این است که ارعاب و ترس و وحشت در جامعه ایجاد کنند. جامعه را سرکوب کنند و اجازه ندهند که این جامعه از زیر یوغ ظلم آنها خارج شود.»

عضو موسس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ادامه نیز با اشاره به اعتراضاتی که بیش از صد روز است در ایران جریان دارد گفت: «این اعتراض‌کنندگان به هیچ وجه من‌الوجوه محارب و مفسد فی‌الارض نیستند، زیرا معترضان دفاع مشروط کرده‌اند تا اجازه ندهند ماموران آنها را بکشند.»

این اظهارات ابوالفضل قدیانی در شرایطی بیان می‌شود که شمار معترضان بازداشت شده از سوی جمهوری اسلامی که به «محاربه» متهم شده‌اند و در خطر صدور و اجرای حکم اعدام قرار دارند بسیار چشمگیر است.

آقای قدیانی در ادامه گفت: «خوشحالم که مردم این مسئله را فهمیده‌اند که منشاء تمام این مصیبت‌ها خود شخص علی خامنه‌ای است. این را مردم خوب تشخیص داده‌اند.»

او اضافه کرد: «شنیده‌ام بعضی از نوکرهای خودش، اینهایی که چهل سال است در خدمت او هستند و می‌گیرند و می‌بندند و آدم می‌کشند، به او گفته‌‌اند باید کمی کوتاه بیاییم و او زده در دهانشان.»

این فعال سیاسی افزود: «من باز هم می‌گویم که خامنه‌ای بزرگ‌ترین دشمن ملت ایران است، این را از زندان گفتم. در راس‌ حکومتی‌هایی که آدم می‌کشند علی خامنه‌ای است. می‌خواهند رعب و وحشت ایجاد کنند که این مصداق تام و تمام محاربه است.»

انتقاد ابوالفضل قدیانی از اعدام معترضان در حالی بیان می‌شود که جامعه مدرسین حوزه قم روز سوم دی‌ماه در بیانیه‌ای ضمن حمایت از اقدام قوه قضائیه جمهوری اسلامی در اعدام دو تن، محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد، از این قوه خواست «با قاطعیتی به‌مراتب بیشتر» به «اعدام عبرت‌آموز» دیگر معترضانی که این بیانیه آنها را «محاربین و مفسدین باغی» خواند، اقدام کند.

آقای قدیانی با اشاره به این نوع برخوردها گفت: «می‌خواهند به طرفداران خودشان که در حال ریزش هستند روحیه بدهند و هم می‌خواهند مردم را بترسانند اما نتیجه معکوس است. مردم اتفاقا در سرنگون کردن این نظام و سرنگون کردن علی خامنه‌ای مصمم‌تر خواهند شد. خشمگین‌تر خواهند شد.»

«این نظام اصلاح‌ناپذیر است»

ابوالفضل قدیانی که در سال‌های گذشته از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب به‌شمار می‌آمده در این ویدئوی تازه گفت که «تجربه چهل و چند ساله توسط بزرگ‌ترها و خانواده‌هاشان به این جوان‌ها منتقل شده و این جوان‌هایی که در خیابان‌اند، فرزندان خانواده‌هایی هستند که با تمام وجودشان از این حکومت ناراضی‌اند، منتها این نسل جدید شجاعت فوق‌العاده‌ای دارد و می‌گوید که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.»

او افزود که این جوانان «با تمام وجودشان درک می‌کنند که این نظام اصلاح‌ناپذیر است، چاره‌ای جز رفتن این نظام نیست و راه دیگری هم جز خیابان نیست.»

این فعال سیاسی که چندین بار سابقه بازداشت و زندان دارد تاکید کرد که علی خامنه‌ای «در میان مردم پایگاه ندارد و خامنه‌ای این را فهمیده و بازوهای سرکوب او هم این را فهمیده‌اند. مردم از این‌ها متنفرند و انزجارشان را به صد زبان بیان کرده‌اند.»

۱۴۰۱ دی ۵, دوشنبه

سها اعتباری ۱۲ ساله با شلیک گلوله به قلبش کشته شد

 


سها اعتباری دختر ۱۲ ساله شب گذشته بر اثر اصابت گلوله جان خود را از دست داد.

شب گذشته (یکشنبه ۴ دی ماه) در مسیر لامرد یکی از شهرهای استان فارس به سمت بستک، یک خودرو که سرنشینان آن یک خانواده بودند، توسط مامورین ایست بازرسی به گلوله بسته شد.

سها اعتباری دختر ۱۲ ساله این خانواده، به علت تیراندازی و برخورد گلوله به قلبش قبل از رسیدن به اتاق عمل، جان خود را از دست داد.

شاهدی که در بیمارستان همراه بیماری دیگر بود می‌گوید: «وقتی سها را به بیمارستان آوردند، تختش غرق خود بود که راهرو هم پر از خون شده بود. اما دختری که روی آن تخت و وسط خون خوابیده بود، لبخند به لب داشت ولی چشم‌هایش بسته بود. وقتی پدرش فریاد میزد تنها دخترم رفت، تازه متوجه شدم سها فوت کرده است.» 

جنایت‌های رژیم جمهوری اسلامی انتها ندارد. رژیمی که جنایاتش بر تمام دنیا مسجل شده، به کودک و بزرگسال رحم نمی‌کند و همچنان به کشتار ادامه می‌دهد. 

حکومت جمهوری اسلامی نهایت قصاوت و گستاخی را در حق مردم ایران کرده است، کسانیکه بجای قلب در سینه‌هایشان سنگ وجود دارد که اینگونه به مردم حمله کرده و آنها را به رگبار گلوله می‌بندند. سها فقط ۱۲ سال داشت و کلی امید و آرزو برای آینده در سرش بود و خانواده او تنها دخترشان را از دست دادند. 

جواب این قصاوت و جنایت را چه کسی خواهد داد؟ عوامل رژیم جمهوری اسلامی، در محضر کدام دادگاه می‌خواهند از خود دفاع کنند؟

عوامل ناآرامی‌ها باید ظرف مدت ۵ الی ۱۰ روز اعدام شوند

 


مصطفی میرسلیم رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی، هفته گذشته در اظهار نظری عجیب گفت: «عوامل ناآرامی‌ها باید ظرف مدت ۵ الی ۱۰ روز اعدام شوند.»

مردی که همین چند ماه پیش (تیر ماه) با چهره‌ای پریشان ماجرای بازداشت و زندانی شدن فرزندش را به جرم مسائل امنیتی (همکاری با سازمان مجاهدین خلق) برای رسانه‌ها نقل می‌کرد و بسیار عاجزانه از مشکل جسمی و روحی و البته گول خوردن فرزندش سخن می‌گفت، امروز از فاصله بسیار زیاد بین دستگیری عوامل ناآرامی‌ها تا اعدام آن‌ها سخن می‌گوید.

به گزارش فرارو، سید مصطفی میرسلیم درخواست خود مبنی بر اینکه بازداشت‌شدگان ناآرامی‌ها باید در فاصله زمانی ۵ یا ۱۰ روز بعد از دستگیری اعدام شوند را، اعلام کرد.

گویا وزیر ارشادِ دولت دوم هاشمی رفسنجانی و نامزد رسمی حزب مؤتلفه در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، فراموش کرده است که اول باید یک سوزن به خود بزند و بعد یک جوال‌دوز به دیگران! گویا او چنان غرق در فضای ناآرامی‌های کشور شده که سریع‌تر از هر دادرسی قانونی، خواهان اعدام دیگران است؛ اما درباره فرزند خودش می‌گوید: او فقط گول خورده است. همین منافقین گول‌اش زده‌اند! میرسلیم خطاب به فرزندش گفته بود: از دیدگاه من، زندان مجازات مناسبی برای فردی با این شرایطِ ضعیف نیست، اما ظاهراً برای فرزند دیگران ماجرا ۱۸۰ درجه متفاوت است (مرگ خوب است برای همسایه).

اینکه دیگران باید سریعاب اعدام شوند، اما فرزند شما فقط گول خورده، ما را یاد حکایت آخوندی می‌اندازد که بالای منبر می‌گفت: «اگر بچه‌ای در خانه روی فرش خرابکاری کرد، باید آن تکه از فرش را قیچی کرد. وقتی به خانه آمد، دید که زنش یک تکه از فرش را قیچی کرده است! او بسیار ناراحت شد و بر سر زنش فریاد کشید. زنش گفت: چرا داد می‌زنی؟ خودت گفتی! آخوند به زن و بچه‌اش نگاه کرد و گفت: اینها را برای مردم گفتم، نه برای خودمان!!»

این حکایت، داستانی است که در بین دولتمردان ایران بسیار دیده می‌شود. کارکنانی که در بخش‌های مختلف، براحتی درباره گرفتنِ جانِ مردم اظهارنظر می‌کنند و یا به تعدادی از مردم هم، آتش به اختیار بودن در مقابل مردم معترض را پیشنهاد می‌دهند.

آقای میرسلیم! به نظر شما:

حکم شخصی که دستور انهدام هواپیمای اوکراینی را می‌دهد، چیست؟

حکم شخصی که به بهانه آموزش قرآن به کودکان تجاوز می‌کند، چیست؟

حکم شخصی که دستور معدوم کردن ۱۷۰۰ قلاده سگ را می‌دهد، چیست؟

جواب اشک‌های خانواده‌هایی که عزیزانشان را با همین احکام گرفتید را چه کسی می‌دهد؟

جواب گریه‌های گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی) را چه کسی می‌دهد؟

حکم فردی که سال ۱۳۸۸ با شلیک گلوله، ندا آقاسلطان را در خیابان به قتل رساند، چیست؟

هر زمان موفق شدید فقط به این ۶ سوال جواب دهید، حق اظهارنظر درباره جوانان این سرزمین را هم دارید. برای فرزند خود حتی زندانی شدن را مناسب نمی‌دانید، اما برای زنان و مردان این مرز و بوم که آزادی را می‌طلبند، درخواست حکم اعدام می‌دهید؟

ما هم با پرویز پرستویی همصدا هستیم:

خدا را شکر که رئیس قوه قضائیه نیستید. چرا که اگر چنین سِمَتی داشتید، حتما نیمی از جوانان امروز ایران را تاکنون اعدام کرده بودید.

شما و امثال شما قطعا باید جوابگوی خون ریخته شده تک‌تک جوانان این مرز و بوم باشید.

 کلام خدا می‌فرماید:

لهذا ای آدمی که حکم می‌کنی! هر که باشی عذری نداری، زیرا که به آنچه بر دیگری حکم می‌کنی، فتوا بر خود می‌دهی؛ زیرا تو که حکم می‌کنی، همان کارها را به عمل می‌آوری. (رومیان فصل ۲ آیه ۱)

۱۴۰۱ دی ۴, یکشنبه

اشکان مروتی از وضعیت خودش در بیمارستان می‌گوید


اشکان مروتی پس از چند روز در بیمارستان شب گذشته پستی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده و از وضعیت خودش می‌گوید.

اشکان مروتی یک رزمی‎کار اهل سنندج است که در ماه‌ اخیر در جریان اعتراضات، در میدان آزادی شهر سنندج به تنهایی و شجاعانه در مقابل سرکوبگران مسلح جمهوری اسلامی ایستاد و سپس با شلیک گلوله زخمی و بازداشت شد. 

اشکان مروتی روز گذشته در صفحه اینستاگرام تصاویری از خود را که در بیمارستان است منتشر کرد. این عکس‌ها عمق آسیب‌های وارده بر اثر شلیک گلوله در بدنش را نشان می‌دهد. اشکان مروتی می‌گوید بالغ بر دویست گلوله ساچمه‌ای بزرگ و دو گلوله جنگی در ناحیه شریان ران پا شلیک شده و حداقل صد بار با باتوم به سرش ضربه زده‌اند. 

او در پست دیگری در صفحه اینستاگرام خود علاوه بر به اشتراک گذاشتن برگه بیمارستان که در آن اتهام محاربه نوشته شده است، گفت: «آب که از سرگذشت چه یک وجب چه صد وجب. جانم نه یک بار، بلکه صدهزار بار فدای ایرانم.»

او با قرار وثیقه سنگین و به علت درمان در حال حاضر آزاد است. اما اشکان مروتی طبق گفته‌های خودش، کوتاه نخواهد آمد. نه تنها او بلکه تمام مردم ایران کوتاه نیامده و در برابر این جنایات حکومت جمهوری اسلامی خواهند ایستاد.


اسقف آلمانی کفالت سیاسی آرین فرزام نیا و رضا نوروزی را برعهده گرفت

 

پیتر کهل‌گراف، اسقف شهر ماینز آلمان و رئیس  جنبش صلح  کاتولیک این کشور، روز چهارشنبه، ۳۰ آذرماه، کفالت سیاسی آرین فرزام نیا و رضا نوروزی، را برعهده گرفت.

این اسقف کاتولیک با انتشار بیانیه، اعلام کرد که بسیار نگران وضعیت فاجعه اور در ایران است و «به ویژه مهم است به عنوان رییس جنبشصلح کاتولیک آلمان» برعهده گرفتن کفالت این دو زندانی سیاسی،« پیامی برای همبستگی باشد.»

در این بیانیه امده «یک نوجوان هفده سال به دلیل شرکت در اعتراضات با تهدید اعدام روبرو است و یک پدر جوان به دلیل اعتراض، شکنجه شده است. این نقض جدی حقوق بشر است.»

اسقف شهر ماینز افزود «من خواستار آزادی این دو نفر هستم و  این درخواست را در نامه‌هایی از جمله به سفارت ایران و در فراخوان‌های عمومی بیان خواهم کرد.»

رضا نوروزی ۲۷اردیبهشت‌۱۴۰۰به همراه همسر و دو فرزندش در میدان انقلاب تهران با سردادن شعارهایی علیه جمهوری اسلامی، از مردم خواست تا به کمپین «نه به جمهوری اسلامی» بپیوندند. این معترض به حکومت اسلامی به پنج سال حبس محکوم شد.

هرانا در مردادماه سال جاری گزارش منتشر کرد که در دوران حبس؛ برای رضا نوروزی پرونده سازی شده و  به پرداخت جزای نقدی و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

 آرین فرزام نیا  ۱۷ ساله است و به ۲۵ سال زندان محکوم شده است. این نوجوان، در تظاهراتی به مناسبت جان باختن حدیث نجفی، معترض ۲۰ ساله برگزار شد که  توسط نیروهای امنیتی به قتل رسید. حکم علیه وی «فساد فی الارض» اعلام شده است. چنین حکمی می‌تواند منجر به مجازات اعدام شود.

در هفته های اخیر بسیاری از شخصیت های سیاسی از جمله نمایندگان پارلمان های کشورهای غربی کفالت سیاسی معترضان زندانی را برعهده گرفتند.

کفالت سیاسی،امنیت زندانیان در ایران را تضمین نمی کند،ولی می تواند کمک کند که نام زندانی در افکار عمومی جهان،نهادهای دولتی و رسانه ها، بیشتر مطرح شده و هزینه اعمال نقض حقوق این شهروندان توسط حکومت اسلامی بسیار بالا برود.

جنبش صلح کاتولیک در بیش از  پنجاه کشور فعال است و حقوق بشر یکی از محورهای فعالیت این نهاد مسیحی است.

۱۴۰۱ دی ۲, جمعه

مرخصی ده روزه یوحنا سرپرست، نوکیش زندانی، با قرار وثیقه

 


یوحنا (احمد) سرپرست، از اعضای زندانی یک کلیسای خانگی، روز دوشنبه، ۲۸ آذرماه، با قرار وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی، به مدت ده روز به مرخصی فرستاده شده‌است.

دادگاه انقلاب رشت در فروردین ماه، آقای سرپرست، و دو عضو دیگر کلیسای خانگی در رشت، مرتضی حاجب مشهودکاری، و ایوب (فرزین) پوررضازاده، را از بابت اتهاماتی از جمله «تشکیل کلیسای خانگی، تبلیغ علیه نظام، ارتباط با عوامل تبشیری صهیونیستی و فرقه برانهامیست در خارج از کشور»، به ۵ سال و یک روز حبس و پرداخت ۱۸۰ میلیون ریال جزای نقدی به استناد ماده ۵۰۰ مکرر محکوم کرده بود.

در ماده ۵۰۰ مکرر آمده‌است «تأمین مالی یا هر نوع حمایت مادی دیگر از گروه‌های موضوع این ماده با آگاهی از ماهیت آنها موجب محکومیت به حبس درجه پنج یعنی حبس بیش از دو تا پنج سال می‌شود و اموال متعلق به گروه‌های مزبور به نفع بیت المال مصادره می‌گردد.»

این سه عضو کلیسای خانگی رشت، در ۲۰ تیرماه ۱۴۰۱، زمانی که به دلیل باور و فعالیت صلح آمیز دینی خود دوران محکومیت پنج ساله را در زندان سپری می‌کردند، مجدداً به دادگاه انقلاب احضار شدند و پرونده تازهای با اتهام «تبلیغ علیه نظام» برایشان گشود.

در جریان یکی از جلسات رسیدگی به اتهامات آنان در دادگاه، که در فروردین ماه برگزار شد، این سه نوکیش در دفاع از خود اظهار داشتند که «فقط مسیحی هستند و بر اساس کتاب مقدس عبادت می‌کنند» و «در هیچ فعالیت تبلیغی علیه نظام شرکت نکرده‌اند.»

یوحنا، فرزین و مرتضی، همچنین مشارکت در «هر گونه فعالیت مغایر با قوانین کشور» را رد کرده و اظهار داشته‌اند که «خواستار رفتار با آنها بر اساس قانون اساسی هستند»، که مطابق آن مسیحیت یکی از ادیانی است که به رسمیت شناخته شده، و پیروانش باید در اجرایی آداب و مراسم دینی خود آزاد باشند. این نوکیشان ساکن رشت، تأکید کرده‌اند که «ما مسیحی هستیم و این حق را برای خود محفوظ می‌دانیم که مکانی برای پرستش و عبادت جمعی داشته باشیم.»

تفتیش عقاید مطابق اصل ۲۳ قانون اساسی منع شده، ولی گزارشات متعدد حاکی از آن است که بارها در بازجویی‌ها و حتی دادگاه‌ها، نوکیشان مسیحی تحت فشار برای انکار باور دینی خود قرار می‌گیرند.

دادگاه انقلاب رشت، روز ۱۱ آبان ماه سال جاری، آقایان سرپرست و پوررضازاده و حاجب مشهودکاری را از اتهام مشابهی که چندماه پیش به آنها تفهیم شده بود، به‌طور کامل تبرئه کرد.

چرا جمهوری اسلامی ‌سازش‌ناپذیر است؟


 

سخن از «آشتی ملی» یا «اصلاح روند‌های موجود در ایران» بسیار دور به‌نظر می‌رسد. حکومت مستقر ایران در حال حاضر یک بازی مجموع-صفر را پیگیری می‌کند که نهایتاً یک طرف کاملاً پیروز و طرف دیگر کاملاً بازنده باشد.

حکومت در خصوص به‌کارگیری ذخیره‌های دوره بحران خود -یعنی رهبران اصلاحات- نیز کاملاً بی‌میل است، با وجود آنکه آن‌ها رسماً عدم همراهی با اعتراضات را فریاد زده‌اند و احتمالاً به فرصت‌های آینده دستیازی به قدرت سیاسی پس از سرکوب کامل چشم دوخته‌اند.

از طرف دیگر، بخشی از طبقه حاکم که اکنون بلندترین صدای حکومت در شرایط بحران است، حتی اعتراضات را فرصتی برای پاکسازی بیشتر نظام می‌داند. آن‌ها منتظر هستند تا فردای خاموشی اعتراضات جشن پیروزی به پا کند و بار دیگر به تحقیر جامعه‌ معترض دست بزنند و چنان نشان بدهند که گویی هرگز نظام سیاسی غیر از جمهوری اسلامی در ایران شکل نخواهد گرفت. این ویژگی یکی از همه‌ حکومت‌های تمامیت‌خواه تاریخ بوده است.

در شرایط فعلی، حکومت نیازی به عقب‌نشینی نمی‌بیند و حتی اعطای اندک امتیازی به معترضان از سوی حکومت، شروع شکست‌های دومینووار بعدی تلقی ‌می‌شود. با این وجود، حتی اگر جمهوری اسلامی می‌پذیرفت که نیازمند شکلی از مصالحه با معترضان است، امکان آن در عمل بسیار کم می‌بود. «آشتی ملی» یا مذاکره نیازمند یک دولت با قدرت متمرکز در یک طرف و نهادهای قدرتمند جامعه در طرف دیگر است، حال آنکه ایران کنونی فاقد هر دو است.

در جبهه‌ اول، ایران فاقد دولت قدرتمند با اختیارات یا اراده برای مصالحه ملی یا دلجویی از معترضان است. در اینجا قدرت سرکوب حکومت را نباید با وجود یک دولت قدرتمند یکسان دانست. ساختار سیاسی ایران فعلی شامل یک حکومت، و نه دولت، با قبیله‌های پرشمار می‌شود و دستگاه اجرایی خود تنها یکی از این قبایل است.

با وجود آنکه این قبایل برای حفظ نظم سیاسی در سرکوب متمرکز عمل کنند تا مبادا منافع جمعی آن‌ها به خطر بیافتد، اما در عین حال قدرت میان آن‌ها بسیار پراکنده است. هر قبیله‌ای در این ساختار به اندازه‌ای قدرتمند است که می‌تواند خود را در چرخه رقابت برای کسب سهم بیشتر در اقتصاد سیاسی کشور حفظ کند. حکومت ایران فاقد یک تشکیلات قابل شناسایی یا سلسله مراتب سیاسی شفاف برای برقراری شکلی از مصالحه است.

در طرف دیگر، نیز همین قاعده صدق می‌کند. کشور دچار شکلی از فروریختگی نظام اجتماعی است. جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت تمام‌خواهی‌اش اجازه شکل‌گیری نهادهای قدرتمند چون احزاب و اصناف را نداده است و سال‌ها کشور را به‌صورت توده‌ای اداره کرده است. جمهوری اسلامی از ابتدای شکل‌گیری بسیج عمومی توده‌ها را به تشکیلات مردمی ترجیح داد و از همین روست که تشکلی را که در آن شهروندان در خصوص اداره عمومی عقاید و منافع مشخصی داشته باشند، برنمی‌تابد.

این شیوه‌ حکومت‌داری البته در ذات خود متناقض است، چرا که هم‌زمان که مردم باید برای اهداف حکومت در نمایش‌های عمومی بسیار سیاسی و کنش‌گرانه عمل کنند، لازم است بسیار غیر سیاسی و فاقد ذهن پرسشگر باشند. در جامعه‌ ایده‌‌آل حکومت ایران موافقت فعال هواداران به شکل توده‌ای، موافقت خاموش عامه و بردباری پایدار کل جامعه مورد انتظار است.

ویژگی دیگر جمهوری اسلامی آن است که هم‌زمان هم سنگ است و هم بخار. در شرایط بحران مشتی آهنین می‌شود که به شدت سرکوب‌گر است و زمانی که بحران خاموش شود، یا خود منتقد خود می‌شود یا لایه‌های مسلط آن درگیر نزاع می‌شوند. این تشتت ریشه‌ تاریخی دارد، به این معنا که خود جمهوری اسلامی زاده‌ آن است. گروه‌های مختلف از وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به تدریج و در سال‌های بعد به تدریج در خصوص براندازی نظام پهلوی به اشتراک نظر رسیدند و در بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسیدند.

حکومتی که زاده‌ تشتت بود نمی‌توانست بدون تشتت ادامه دهد، لذا پس از سرکوب جریان‌های غیرخودی، قدرت سیاسی را میان خودی‌ها تقسیم کرد تا نمایندگی بخشی از توده‌ها را به عهده بگیرند. حتی در شرایطی که جامعه نسبت به یک واقعه کاملاً بی‌تفاوت است، خود رهبر جمهوری اسلامی منتقد اصلی شیوه‌ اداره حکومت می‌شود. حال آنکه در زمان بحران تمام عوامل حکومت یکپارچه برای سرکوب متحد می‌شوند.

پس از آن، حکومت توده‌‌های همراه را برای برپایی یک نمایش خیابانی گسترده در سراسر شهرها بسیج می‌کند و سپس، در هنگامه‌ استشمام بوی ثبات، به فکر سرخورده کردن معترضان، اقناع جامعه، یا ایجاد تشکیک در میان مردم از طریق دستگاه پروپاگاندای عظیم خود می‌افتد.

در اینجا، حکومت و هوادارانش قربانی نشان داده می‌شوند و اعتراضات به گردن «خواص بی‌بصیرت»، عوام «فریب‌خورده» و دشمنان خارجی می‌افتد. نکته اینجاست که در شرایط بحران برای جمهوری اسلامی سرکوب کامل همواره بر اقناع عمومی اولویت دارد. حتی همین اقناع نیز می‌بایست در شرایط پیروزی و فتح دوباره قدرت صورت بگیرد و با تحقیر همراه باشد.

دستگیری مخالفین و معترضان، برپایی محاکمات استالینی و نمایش انواع اعترافات جزیی از همین فرآیند است. این سناریوی تکراری نشانه‌ دیگری از عدم تمایل حکومت به هرگونه سازش نسبت به بحران‌های داخلی است.

فراتر از آن، حتی اگر اراده‌ای برای مصالحه در لایه‌هایی از طبقه مسلط شکل بگیرد، جمهوری اسلامی توان پاسخگویی به مطالبات معترضان را ندارد. هسته سخت حکومت ممکن است عقب‌نشینی را از نظر سیاسی بی‌اعتباری و شکست پروژه سیاسی بزرگتر مفروض خود در آینده ببیند.

از نظر اقتصادی نیز حکومت فاقد ظرفیت امتیازدهی به معترضان است. صاحبان سرمایه در جمهوری اسلامی بسیار پرتعدادتر از دوران پهلوی هستند و هرگونه امتیازدهی نیازمند چشم‌پوشی از منافع بخشی از آن‌هاست. در چنین ساختاری نمی‌توان به درستی تشخیص داد که قدرت مرکزی تا چه میزان قادر به جلب رضایت آن‌ها یا برقراری تعادل میان قبایل قدرت باشد. جمهوری اسلامی همچون دهه‌های گذشته به انتظار تصفیه می‌نشیند و این بار بخش گسترده‌تری از جامعه را از صحنه سیاسی کنار می‌گذارد.

مسئله دیگر آنکه به لحاظ تاریخی جریان‌های اصلاحی که بخشی از توده‌های عاصی را نمایندگی می‌کردند و قادر بوده‌اند مدتی در عرصه سیاست رسمی دوام بیاورند و با آن‌ها مصالحه صورت می‌گرفت، همگی ویژگی دینی داشتند. این ویژگی دینی هم آن را با بخشی از توده‌ها و هم به بخشی از طبقه حاکم پیوند می‌زد. حتی جنبش‌های چپ و لیبرال نیز در تاریخ معاصر ایران در نقطه‌ای خود را به دین گره زده‌اند تا حمایت بیشتری جلب کنند.

از همین رو جنبش‌های اصلاحی در ایران به تدریج شکل محافظه‌کارانه به خود گرفتند و امروز این همچنان این ویژگی را دارند.

غیر دینی بودن جنبش حاضر و عدم پیوند آن با جریان‌هایی سنتی طبقه حاکم در ایران نیز‌ امکان مصالحه برای هر دو طرف را به حداقل می‌رساند.

دیده‌بان حقوق بشر «جمعه خونین» زاهدان را «مرگبارترین سرکوب سال» نامید


در حالی که اعتراضات سراسری در ایران وارد چهارمین ماه شده است، دیده‌بان حقوق بشر با انتشار گزارشی درباره کشتار جمعه ٨ مهر در زاهدان که به «جمعه خونین»، مشهور شده است، از آن به عنوان «مرگبارترین سرکوب سال» نام برد.

در این گزارش که روز پنجشنبه اول دی‌ماه منتشر شده،، دیده‌بان حقوق بشر با اشاره به تایید صحت ۵۲ ویدیو و عکس منتشرشده توسط گروه حقوق بشری «حال‌وش» و مصاحبه با ١٣ شاهد و خانواده کشته‌شدگان در «جمعه خونین» زاهدان گفته است با تحلیل عکس‌ها و ویدیوها به این نتیجه رسیده که در این روز دست‌کم ١٢ نفر از جمله یک پسر کشته و ۳۰ تن دیگر زخمی شده‌اند.

دیده‌بان حقوق بشر تاکید کرده است تعداد واقعی قربانیان در مرکز استان سیستان و بلوچستان «احتمالا بسیار بالاتر» است. این گزارش می‌افزاید گروه‌های حقوق بشری بلوچ از کشته شدن ۸۵ تا ٩٧ نفر از جمله ٩ کودک در فاصله ٨ تا ١٣ مهر به دست نیروهای امنیتی در زاهدان خبر داده‌اند.

به گفته تارا سپهری‌فر، پژوهشگر ارشد ایران در دیده‌بان حقوق بشر، اگرچه زاهدان در «جمعه خونین» صحنه کشته‌شدن بیشترین تعداد افراد در یک روز بود، هنوز هیچ فرد مسئولی در این‌باره دستگیر نشده است.

طبق این گزارش، ماموران اطلاعاتی و پلیس از «بام‌های اطراف مصلای بزرگ و مسجد مکی» به سمت معترضان آتش گشودند و به ماشین منتقل‌کننده زخمی‌شدگان به بیمارستان تیراندازی کردند درحالیکه «معترضان عمدتا تهدیدی جدی متوجه نیروهای امنیتی کاملا مسلح نمی‌کردند.»

نقشه هوایی محل وقوع «جمعه خونین» زاهدان
نقشه هوایی محل وقوع «جمعه خونین» زاهدان

در این گزارش همچنین به گفته‌های برخی از شاهدان عینی و مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، مبنی بر استفاده نیروهای امنیتی از نیروی قهریه مرگبار و شلیک گلوله جنگی به معترضان استناد شده است.

دیده‌بان حقوق بشر در این گزارش از هیات حقیقت‌یاب سازمان ملل درباره ایران درخواست کرده توجه ویژه‌ای به «جنایات نیروهای امنیتی» در مناطق اقلیت‌نشین از جمله سیستان و بلوچستان کند. 

۱۴۰۱ دی ۱, پنجشنبه

تخلیه اعضای بدن معترضینی که کشته می‌شوند


 گزارشات منتشر شده مردمی در صفحات اجتماعی نشان می‌دهد معترضینی که توسط حکومت جمهوری اسلامی کشته شده‌اند، اعضای بدنشان تخلیه و بطور مخفیانه و بدون اطلاع خانواده آنها دفن شده‌اند.

ویدیوها و عکس‌های منتشر شده در صفحات اجتماعی، حاکی از آن است که حکومت جمهوری اسلامی نه تنها دست به کشتار مردم ایران زده، بلکه پس از بازداشت و کشته شدن آنها اعضای بدنشان را خارج کرده، سپس بدون اطلاع خانواده‌ها و شبانه جنازه آنها را دفن می‌کنند.

دکتر حسام نوذری نیز با انتشار یک ویدیو خبر از این فاجعه وحشتناک می‌دهد. ایشان در این ویدیو می‌گوید: «این گزارشها مرتب منتشر شده و خیالبافی نیست. فروش اعضای بدن به کشورهای اروپایی نه به کشورهای چین و روسیه. گزارشهای زیادی است و اگر دقت کرده باشید، بسیاری از افرادی که به خاک سپرده شده‌اند را، در پلاستیک قرار می‌دهند. سپاه پاسداران نیز تمایلی به دیدن اجساد توسط خانواده‌ها را ندارد. روی جسدها بخیه‌های زیادی دیده می‌شود و این بدین علت است که پزشکان، اعضای داخلی بدن را خارج کرده و به کشورهای اروپایی فروخته‌اند. اگر می‌بینید که نمی‌خواهند به هیچ عنوان کسی در مراسم تشییع جنازه شرکت کند به این علت است که نمی‌خواهند کسی متوجه شود که در درون این اجساد چیزی باقی نمانده است. حتی در این گزارش‌ها به خردسالان نیز ا شاره شده است، علی‌الخصوص در مورد جانبازان اعتراضات مانند: نیکا، حامد سلحشور و نوید، افرادی هستند که اعضای بدن آنها را خارج کرده‌اند. به همین علت است که پس از تحویل جسد، کاملا با پلاستیک پوشیده شده و تا هنگام خاکسپاری به دنبال خانواده‌ها هستند تا مبادا کسی متوجه این مسئله شود.»



دکتر حسام نوذری در ادامه سخنان خود می‌گوید: «روی سخنانم با پزشکانی است که تخصص خودشان را در اختیار این جنایتکاران گذاشته‌اند. در تاریخ بشریت هیچ کشوری جنایتی در این مقیاس را به خودش ندیده است، خارج کردن اعضای بدن برای فروختن. اعضای بدن خردسالان، نوجوانان و جوانان ما، کسانیکه در زندان‌ها هستند و کسانیکه را که اعدام می‌کنند. پزشکانی که با این جنایتکاران همکاری می‌کنند، بدانند که شناخته خواهند شد.»

ویدیوی دیگری که از مراسم حامد سلحشور در صفحات اجتماعی منتشر شد، حاکی از آن است که جسد حامد سلحشور نیز پس از شکنجه و کشته شدن، آثار بخیه بر روی آن است که نشان دهنده خارج کردن اعضای بدن اوست.

«رضا دهبوید» جوان ۲۹ ساله اهل ساری نیز به همین سرنوشت دچار شده است. از اطلاعات با او تماس گرفته و برای توضیح پاره‌ای از مسائل او را به اطلاعات کشانده‌اند و پس از چند روز پیکرش را به طرز فجیعی که آثار شکنجه روی آن بود در بیمارستان رها می‌کنند. پیکری که علاوه بر آثار شکنجه، بخیه‌هایی نیز روی سینه‌اش قابل مشاهده است. 

رژیم جمهوری اسلامی با این جنایاتی که هر روز بر تعداد آن افزوده می‌شود، به کجا خواهد گریخت؟


گزارش:احضار و بازجویی شهروندان بهایی ادامه دارد

  از ترفندهای جمهوری اسلامی برای تحت آزار و فشار قرار دادن بهاییان در ایران، پرونده‌سازی و احضارهای پی‌درپی آنان به نهادهای امنیتی و قضایی ک...