google-site-verification: google15269942918ec366.html راه آزادی: سپتامبر 2023

۱۴۰۲ مهر ۷, جمعه

آغاز محکومیت سینا شهری، شهروند بهایی در تبریز


بعد از ظهر روز چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲، سینا شهری شهروند بهایی جهت اجرای حکم به زندان تبریز منتقل شد. 

در روزهای گذشته سینا شهری، شهروند بهایی ساکن تبریز جهت گذراندن ۸ ماه حبس تعزیری به دایره اجرای احکام دادسرای تبریز احضار شد. این شهروند بهایی در روز چهارشنبه پنجم مهر ماه، خود را به دایره اجرای احکام معرفی و پس از انتقال به زندان، دوره محکومیتش آغاز شد. 

دادگاه انقلاب تبریز، سینا شهری را به اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه حبس تعزیری محکوم  کرده که حکم بدوی عیناً در دادگاه تجدیدنظر استان تایید شد. 

سینا شهری در ۲۷ دی ۱۴۰۰ توسط ماموران امنیتی بازداشت و پس از ۱۵ روز با قرار وثیقه آزاد شد.  

چهار شهروند بهایی در شیراز دستگیر شدند


 صبح روز سه شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲، ماموران امنیتی در شیراز سه شهروند بهایی به نام‌های بهاره قادری، سحر محب پور، رکسانا وجدانی را بازداشت کرده و به محل نامعلومی انتقال دادند.

پیشتر منابع ایران‌وایر از بازداشت  ستاره طعامی یکی دیگر از شهروندان بهایی ساکن شیراز در همین روز خبر داده بودند.

بر اساس اطلاعات رسیده ماموران سحر محب پور و رکسانا وجدانی را در محل‌های کار و بهاره قادری و ستاره طعامی را در منازل‌شان دستگیر کردند.

هم‌چنین منازل این شهروندان بهایی مورد بازرسی قرار گرفت و بعضی وسایل شخصی بازداشت شدگان نظیر کتب و عکس‌های اعتقادی، لپ تاب و موبایل‌های ساکنین منزل ضبط شد.

از اتهامات مطروحه علیه این شهروندان بهایی اطلاعی در دست نیست.

عقب‌نشینی نیروهای مسلح رژیم در مقابل مردم معترض زاهدان

نیروهای مسلح نظام جمهوری اسلامی در مقابل مدرم معترض زاهدان مجبور به عقب‌نشینی شدند.

امروز جمعه برابر با ۷ مهر ماه ۱۴۰۲ یک روز قبل از سالروز جمعه خونین در زاهدان، مردم بلوچ پس از اقامه نماز جمعه مانند هفته‌های گذشته در خیابان‌ها حضور پیدا کرده و با شعارهای اعتراضی علیه نظام جمهوری اسلامی، به حق‌خواهی از خون‌های ریخته شده عزیزانشان در این روز برخاستند.

مردم زاهدان بدون توجه به جو امنیتی و علیرغم تیراندازی شدید توسط نیروهای امنیتی نظام، بدون سلاح و فقط با در دست داشتن سنگ به مقابله با نیروهای نظام رفته و از خود دفاع کردند. آنها چنان اتحادی را از خود نشان دادند که نیروهای امنیتی تا دندان مسلح، مجبور به عقب‌نشینی شدند.

طبق گزارشات مردمی، نیروهای امنیتی همچون سال گذشته مردم را به گلوله بستند اما مردم بدون توجه به تیراندازی‌های بسیار و زخمی شدن بسیاری از مردم همچنان در خیابان‌ها هستند. همچنین بیش از ۱۰ شهر در استان سیستان و بلوچستان در خیابان‌ها حضور پیدا کرده و شهر را در دست گرفته‌اند. مردم بلوچستان در این اعتراضات اعلام کردند شاهد جمعه‌ای بزرگ در سراسر سیستان و بلوچستان باشید، امروز سیستان و بلوچستان در دستان ماست، جان می‌دهیم اما خاکمان را هرگز به دشمن نمی‌دهیم.

در بسیاری از استان‌های ایران نیز طی هماهنگی‌هایی که توسط مردم صورت گرفته، همگی در میادین و خیابان‌های اصلی به حمایت از سیستان و بلوچستان به پا خاستند.

تلاش حکومت برای تطمیع خانواده قربانیان زاهدان: دیه بگیرید و سکوت کنید


 حکومت خانواده قربانیان جمعه خونین در زاهدان را مورد تطمیع قرار داد و گفت دیه بگیرید و سکوت کنید.

جمعه برابر با ۷ مهر ماه ۱۴۰۲ سالروز جمعه خونین در زاهدان است و مردم سیستان و بلوچستان برای این روز فراخوان بزرگی را ترتیب دادند تا به خون‌خواهی عزیزان از دست رفته‌شان به پا خیزند و برای سرنگونی نظام به خیابان‌ها بیایند. پس از انتشار این فراخوان از هفته‌ گذشته تاکنون، نظام جمهوری اسلامی ادوات جنگی بسیاری را طی یک هفته به زاهدان منتقل کرد تا بتواند در برابر اعتراضات مردم بایستد.

همچنین حضور سردار رادان و دیدار وی با خانواده جانباختگان، حاکی از ترس نظام از اتحاد مردم است. طبق گزارشات منتشر شده، حکومت برای تطمیع خانواده‌های جانباختگان در جمعه خونین، در تلاش است تا با پرداخت دیه آنها را وادار به سکوت کند.

محمد شاهوزهی فرمانده پایگاه بسیج منطقه کریم‌آباد زاهدان، به دستور احمدرضا رادان فرمانده انتظامی کشور با برخی از خانواده‌های قربانیان دیدار و از آنان خواست از ادامه شکایت و دادخواهی منصرف شوند. وی در این دیدارها تاکید کرد که خانواده‌ها باید به دریافت دیه راضی شوند زیرا شکایت آنها جهت مجازات آمران و عاملان سرکوب‌ها و قتل مردم بی‌گناه بلوچستان بی‌نتیجه خواهد بود.

سران طوایف نیز در پاسخ به خواسته وی اعلام کردند: «مردم در این موضوع از ما حرف شنوی ندارند و برای حل این موضوع باید با مولانا عبدالحمید گفتگو شود، زیرا این اتفاق در مصلی مکی رخ داده است.»

تلاش حکومت برای تطمیع خانواده‌ها خشم و واکنش بسیاری از مردم را برانگیخته که آیا مولانا عبدالحمید به افکار پلید نظام جمهوری اسلامی تن داده و خانواده‌ها را برای دریافت دیه راضی خواهد کرد و یا برای مقابله با نظام خواهد ایستاد؟ زیرا اگر چنین اتفاقی رخ دهد، مردم دادخواه از ادامه خیزش خود برای سرنگونی نظام ناامید شده و اتحاد آنها از بین خواهد رفت.

آیا مردم اجازه خواهند داد که نظام جمهوری اسلامی به هدف خود رسیده و به جنایاتش ادامه دهد و یا همچنان در اتحاد برای پیروزی ایران خواهند ایستاد؟

۱۴۰۲ مهر ۴, سه‌شنبه

کمیته یهودیان آمریکا: جمهوری اسلامی وحشت را «فراتر از مرزهایش تحمیل می‌کند»


 در پی سخنرانی  ابراهیم رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل، «کمیته یهودیان آمریکا» سوابق جمهوری اسلامی در «نقض حقوق‌بشر» و حمایت از گروه‌های تروریستی ضد‌اسرائیلی را محکوم و بر درخواست خود از جامعه‌جهانی برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به تسلیحات هسته‌ای تاکید کرد.

«بر اساس بیانیه «کمیته یهودیان آمریکا»، سخنرانی ابراهیم رئیسی، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد یک‌سال پس از کشته‌شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد اين تهدید را تشديد می‌کند چرا که جمهوری اسلامی همچنان يك نيروی خطرناك و بی‌ثبات كننده در سراسر جهان است.

به گزارش صدای آمریکا، همزمان این بیانیه تاکید کرد که جمهوری اسلامی ـ به‌عنوان حامی گروه‌هایی مانند حزب‌الله و حماس ـ کمک‌های مستقیم و حمایت سیاسی از دشمنان اسرائیل می‌کند و به دنبال تضعیف امنیت منطقه‌ای و جهانی، است.

تد دویچ، مدیرعامل «کمیته یهودیان آمریکایی»، در این بیانیه گفت: در حالی که جمهوری اسلامی به افزایش ذخایر اورانیوم خود ادامه می‌دهد، ما باید از توسعه بیشتر برنامه موشکی بالستیک آن جلوگیری کنیم که به نوبه‌ خود می‌تواند تسلیحات هسته‌ای را فراهم کند که مستقیم اسرائیل و مردمش را تهدید می‌کند.

بیانیه «کمیته یهودیان آمریکا» تاکید دارد که جمهوری اسلامی وحشت را «فراتر از مرزهایش تحمیل می‌کند» و دنیا نمی‌تواند اجازه دهد چنین اتفاقی بیفتد و الان «موقع اقدام» است.

این بیانیه با اشاره به «نقض مداوم حقوق‌بشر» توسط جمهوری اسلامی، تاکید کرد که سازمان ملل متحد همچنین باید با قاطعیت در برابر نقض حقوق‌بشر ـ که منعکس کننده بی‌توجهی کامل حکومت به حقوق انسان‌ها است ـ صحبت کند.

بیانیه «کمیته یهودیان آمریکا» در پایان، تظاهرات گسترده‌ای را که با مرگ مهسا امینی یک سال پیش آغاز شد و سرکوبی که پس از آن به وقوع پیوست، نمادی از سابقه طولانی سرکوب خشونت‌آمیز مخالفان، فعالان حقوق زنان و روزنامه‌نگاران از سوی جمهوری اسلامی دانست و خواستار محکومیت آن توسط سازمان ملل متحد شد.

گزارش : اعتراضات ایران، تازه‌ترین بهانه جمهوری اسلامی برای سرکوب بهائیان


 خیزش مردمی «زن زندگی آزادی» که با قتل «مهسا (ژینا) امینی»، دختر جوان کرد توسط ماموران نیروی انتظامی در ۲۵شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، با جان باختن صدها نفر و بازداشت هزاران نفر از ایرانیان همراه بود. 

آن‌چه این جنبش را از سایر حرکت‌های اعتراضی گذشته متمایز کرد، گستردگی و فراگیری آن بود. کلیه گروه‌های سنی، اقتصادی یا اجتماعی هم‌چنین اقلیت‌های جنسی، قومی و مذهبی هر کدام بخشی از بدنه‌ی این حرکت اعتراضی بودند؛ حرکتی که هم‌چنان به شکل‌های دیگر ادامه دارد.

جمهوری اسلامی که از بدو تاسیس از هر موقعیتی برای آزار و فشار بر بهاییان استفاده کرده، سرکوب شهروندان بهایی را در طی اعتراضات عمومی سال گذشته شدت بخشید. 

در شش ماهه دوم سال ۱۴۰۱، ده‌ها نفر از پیروان آیین بهایی مانند سایر هم‌وطنان‌شان بازداشت شدند. بسیاری از بازداشت‌شدگان آزاد شدند ولی تنی چند از بهاییان هم‌چنان در زندان به‌سر می‌برند. دوم مهرماه، یک سال از بازداشت سه تن از اینان می‌گذرد. 

***

نخستین بیانیه وزارت اطلاعات پیرامون اعتراضات 

در ۷مهر۱۴۰۱، وزارت اطلاعات در بیانیه‌ای اعتراضات مردمی را به اتباع بیگانه، سلطنت‌طلب‌ها، گروه‌های کرد و هر گروه و جمعیتی که نمی‌پسندید، نسبت داد.

 در این بیانیه به «ورود پرحجم بهاییان به صحنه‌های آشوب و اغتشاش و تشویق به خرابکاری و تخریب اماکن عمومی» اشاره شده و از بازداشت «هسته اصلی بهاییت شامل سه نفر از سران بهایی و دو نفر از تیم رسانه‌ای آن‌ها» اطلاع داده است. 

جمهوری اسلامی در چهل و چهار سال گذشته هر زمان در برابر اعتراضی مردمی قرار گرفته، برای فرار از پاسخ‌گویی آن را به اتباع بیگانه یا شهروندان ایرانی که به‌زعم حاکمیت شهروند محسوب نمی‌شوند، منسوب می‌کند. 

شهروندان بهایی، از جمله این گروه‌ها هستند که همواره نوک حملات رژیم برای منحرف کردن افکار عمومی در اعتراضات به سمت آنان بوده است.

این نکته‌ قابل توجه است که نمایندگان جمهوری اسلامی در خارج از ایران و مقابل رسانه‌های بین‌المللی، ایرانیان پیرو دین بهایی را یک شهروند ایرانی و دارای حقوق شهروندی مانند سایر شهروندان کشور معرفی می‌کنند ولی در داخل ایران، شرایط کاملا متفاوت است و حکومت هیچ حق شهروندی برای ایرانیان بهایی قائل نیست.

به همین دلیل، حاکمیت در ابتدای همه‌ اعتراضات با دادن نقش محرک یا معترض به بهاییان سعی دارد تا این ادعا را در جامعه نشر دهد که معترضان، شهروندان کشور نیستند ولی در خارج از کشور شیوه‌ی دیگری را پیش می‌گیرد. در آن‌جا به‌طور کلی اعتراضات مردم ایران را انکار می‌کند و هیچ سخنی هم از بهاییان به میان نمی‌آورد. 

 

بهاییان دستگیر شده در بیانیه وزارت اطلاعات

تا زمان انتشار بیانیه‌ وزارت اطلاعات، اسامی هفت شهروند بهایی به طور مشخص در رسانه‌های خارج از کشور و فضای مجازی پخش شده بود. دو تن از بازداشت شدگان، یک زوج بهایی ساکن تهران بودند که پس از چهار ماه آزاد شدند. پنج تن دیگر هم به‌طور هم‌زمان در منازل شخصی‌شان بازداشت شده بودند. 

سه نفر از بازداشت‌شدگان از افراد شناخته‌شده بهایی در شهرهای خود بودند. با توجه به این‌که پس از دستگیری مدیران جامعه بهایی ایران در سال ۱۳۸۷ هیچ فرد یا افرادی به عنوان مسئول یا مدیر در بین بهاییان شناخته نمی‌شدند، می‌توان حدس زد که وزارت اطلاعات اقدام به دستگیری سه تن از بهاییان شناخته شده‌ در شهرهای مختلف کرده و از آنان به عنوان هسته اصلی بهاییت نام برده است.  

«سپهر ضیایی»، «عنایت‌الله نعیمی» و «سیروس ذبیحی» در منازل شخصی خود به ترتیب در شهرهای تهران، اصفهان و مشهد دستگیر شدند. هر سه شهروند بهایی بیش از ۶۰ سال سن و دارای سابقه زندان و بازداشت در سال‌های گذشته بودند.

آقایان ضیایی و ذبیحی در غروب دوم مهر ۱۴۰۱ بازداشت شدند. در همین تاریخ، شهروند بهایی دیگری هم به نام «پیام ولی» در محل کارش در کرج دستگیر شد. 

با نگرش به این‌که یکی از اتهامات مطروحه علیه پیام ولی مصاحبه با رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور عنوان شده، احتمالا آقای ولی یکی از دو فرد مذکور در بیانیه وزارت اطلاعات است که از آنان به عنوان تیم رسانه‌ای بهاییت نام برده شده است. 

در ششم مهر ۱۴۰۱، عنایت‌الله نعیمی در اصفهان بازداشت شد. هم‌زمان، یک جوان بهایی به نام «آیدا راستی» در تهران بازداشت شد. آیدا راستی، ابتدا به‌خاطر یک پست اینستاگرامی دستگیر شد ولی پس از دستگیری، بهایی بودن او موجب فشار و آزار مضاعف بر وی شد.

 این جوان بهایی پس از دو ماه با تودیع وثیقه آزاد شد. مشخص نیست نفر پنجم در بیانیه وزارت اطلاعات او بوده یا فرد دیگری منظور بوده است؟

از چهار نفر باقی مانده، سیروس ذبیحی پس از چند ماه با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. ولی سپهر ضیایی، عنایت‌الله نعیمی و پیام ولی هم‌چنان در زندان هستند.

اما این سه شهروندان بازداشت شده بهایی کیستند؟

 

سپهر ضیایی

غروب روز دوم مهرماه، ماموران امنیتی با یورش به منزل سپهر ضیایی، او را بازداشت کردند. در این عملیات به‌جز موبایل‌، کیس کامپیوتر و لپ‌تاپ، ۱۲میلیون تومان پول نقد و کیف چک‌‌های مشتریان را ضبط کردند. با وجود درخواست آقای ضیایی و خانواده‌اش، ماموران از پس دادن چک‌‌های مشتریان امتناع کردند.

این شهروند ۶۲ ساله بهایی را ابتدا به انفرادی‌های بند ۲۰۹ اوین منتقل کردند. پس از ۵۰ روز با افزایش تعداد بازداشتی‌های اعتراضات، ضیایی را به اتاق‌هایی با تراکم جمعیت بیشتر انتقال دادند. در این دوره، او شنوایی گوش چپ خود را از دست داده هم‌چنین دچار مشکلات شدید گوارشی شد که تاکنون هیچ اقدامی برای بهبودش صورت نگرفته است.

در ۳۰آذر۱۴۰۱، جلسه دادگاه سپهر ضیایی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری برگزار شد. بنا به حکم صادره، سپهر ضیایی به اتهام عضویت در دسته‌جات و گروه‌های غیرقانونی با هدف برهم زدن امنیت کشور به پنج سال زندان، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و مصادره تلفن‌های همراه و لپ‌تاب‌های مضبوط از منزلش محکوم شد. حکم صادره در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران عینا تایید شد. 

یک سال از بازداشت این شهروند بهایی در زندان اوین می‌گذرد. وضعیت سلامت او نگران کننده است و تاکنون موفق به درمان یا مرخصی درمانی نشده است. 

سپهر ضیایی، در دهه ۶۰ سابقه یک سال و نیم بازداشت در زندان اوین دارد.

 

پیام ولی

پیام ولی در دوم مهر ماه در محل کارش در شهر کرج بازداشت شد. او به دلیل پافشاری بر درخواست حکم جلب، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. ماموران پس از تفتیش محل کار، به منزل آقای ولی رفته و محل مزبور را هم مورد بازرسی قرار دادند.

پس از ۱۵۵ روز بازداشت موقت، شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی عاصف الحسینی این شهروند بهایی را به اتهامات تبلیغ علیه نظام، اغوا و تحریک مردم به آشوب و کشتار، همکاری با دول متخاصم به ۱۶ سال حبس تعزیری محکوم کرد. به عنوان مجازات تکمیلی در حکم او آمده است:

«بابت جلوگیری از فعالیت مخرب وی پس از تحمل حبس، به ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور و ۲ سال اقامت اجباری در شهر یاسوج، به‌نحوی که هفته‌ای یک‌بار خود را به دادگاه انقلاب شهر معرفی کند» محکوم است. 

پیام ولی در نامه‌ای سرگشاده کلیه اتهامات وارده را رد کرده و نوشته است که در دوران بازجویی از طرف بازجویان برای اعتراف دروغین تحت فشار و تهدید قرار داشته است. بازجویان، وی را تهدید کرده‌اند که در صورت عدم همکاری، برای او حکم سنگینی صادر خواهد شد. 

آقای ولی بیان می‌کند که بخاطر یک پست اینستاگرامی متهم به تحریک مردم به آشوب شده است. او در این پست نوشته است: «برخی از مامورین امنیتی و انتظامی با زدن مردم هنگام بازداشت، مدعی هستند مرحومه مهسا امینی در زمان بازداشت ضرب ‌و شتم نشده است.»

ولی در رد اتهام مزبور می‌نویسد که اولا نوشته‌ام که آن نهادها مدعی هستند که مرحومه مهسا امینی را در مدت بازداشت نزده‌اند. دوما متاسفانه و لااقل در خصوص بنده در زمان بازداشت، این ادعا باطل است.

شعبه ۱۲ دادگاه تجدید نظر استان البرز به تاریخ ۲۰اردیبهشت۱۴۰۲ حکم بدوی را به ۹ سال و ۹ ماه کاهش داد

پیام ولی در طی یک سال گذشته با نوشتن نامه به مسوولان کشور و ارسال فایل‌های صوتی خواستار رعایت حقوق شهروندی خود و برخورداری از دادگاهی عادلانه و مستقل شد که این اقدام او منجر به پرونده‌سازی جدیدی برای وی شده است. اتهام جدید این شهروند بهایی «نشر اکاذیب در فضای مجازی» است. 

پس از یک سال بازداشت، او هم‌اکنون در حال سپری محکومیت خود در ندامتگاه مرکزی کرج است. 

 

عنایت‌الله نعیمی

ششم مهرماه، ماموران به منزل، محل کار و باغ عنایت‌الله نعیمی در شهر اصفهان هجوم برده و پس از بازرسی، نعیمی را هم به اداره اطلاعات اصفهان منتقل کردند. بازداشت این شهروند بهایی در حالی رخ داد که او بر اثر انجام عمل جراحی در چند ماه‌ قبل، از حال مساعدی برخوردار نبود ولی ماموران بی‌توجه به وضعیت نامناسب جسمانی نعیمی، او را دستگیر کردند.  

این شهروند ۶۸ ساله بهایی در دوره بازجویی به دلیل نوسان شدید فشار خون و قند تحت‌الحفظ به بیمارستان منتقل شد که پس از پنج روز به زندان بازگردانده شد. 

نعیمی در آبا‌ن‌ماه با تودیع وثیقه به طور موقت آزاد شد.

جلسه دادگاه عنایت‌الله نعیمی در ۱۶اردیبهشت۱۴۰۲ در شعبه یک دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست قاضی براتی برگزار شد. پس از پایان جلسه، بدون اطلاع قبلی و ناگهانی آقای نعیمی بازداشت و به زندان اصفهان منتقل شد. پس از پرس‌و‌جو به خانواده نعیمی اعلام می‌شود که دستگیری مربوط به اجرای حکم پنج سال حبس آقای نعیمی است که در سال ۱۳۹۶ توسط دادگاه انقلاب اصفهان صادر شده است.

یک هفته بعد از بازداشت، شعبه یک دادگاه انقلاب اصفهان حکم بدوی را صادر کرد. بر اساس رای صادره، عنایت‌الله نعیمی به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشکیل دسته و گروه با قصد برهم زدن امنیت کشور به ۱۵ سال حبس محکوم شد.  

این زندانی ۶۸ ساله بهایی در انتظار رای دادگاه تجدیدنظر برای حکم دوم خود است.


ده ماه بلاتکلیفی ساناز تفضلی در زندان وکیل آباد


با گذشت بیش از ده ماه از بازداشت «ساناز تفضلی» در مشهد، این شهروند بهایی همچنان بلاتکلیف در زندان وکیل آباد مشهد نگه داشته شده است.

با آنکه جلسه دادگاه این شهروند بهایی در تیر برگزار شده، ولی پس از دو ماه، به تازگی شعبه دادگاه تجدیدنظر پرونده او مشخص شده است.

بنا به اطلاع رسیده، شعبه ۳۵ دادگاه تجدیدنظر خراسان رضوی، مسوول رسیدگی پرونده خانم تفضلی خواهد بود.

در طی ده ماه گذشته، خانواده این زندانی بهایی بارها درخواست قرار وثیقه تا اعلام رای نهایی کرده‌اند ولی قاضی پرونده و دادسرا با درخواست آنان موافقت نکرده است.

ساناز تفضلی در اول آذر ۱۴۰۱ هنگام تردد در خیابان دستگیر و پس از بازرسی منزلش توسط ماموران، به اداره اطلاعات مشهد منتقل شد. این شهروند بهایی پس از یک ماه با پایان بازجویی‌ها از اداره اطلاعات به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شده و از آن زمان تاکنون در این زندان به‌سر‌می‌برد.

قابل ذکر است، در تیر۱۴۰۲، شعبه یک دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی «منصوری» ساناز تفضلی را به‌اتهام اجتماع و تبانی، تشکیل و اداره گروه به قصد برهم زدن امنیت وتبلیغ علیه نظام، به ۱۰ سال و ۹ ماه زندان محکوم کرد. 

۱۴۰۲ شهریور ۲۴, جمعه

پیام ولی، زندانی بهایی از شرکت در جلسه دادگاه انصراف داد


 «پیام ولی»، شهروند بهایی زندانی در ندامتگاه مرکزی کرج با ارسال یادداشتی خطاب به قاضی پرونده‌ی جدیدش اعلام کرد که در جلسه دادگاه ۲۶شهریور شرکت نخواهد کرد.

این زندانی بهایی در این یادداشت که در اختیار ایران وایر گذاشته شده، دلایل عدم حضور خود در دادگاه را این‌طور بیان کرده است:

«جناب قاضی، آیه‌ای شریفه در قرآن می‌فرماید: حقیقت را بگو حتی اگر متضرر شوی.

آقای قاضی چگونه می‌توان در سیستمی حاضر شوم که اخیرا من را به خاطر تظلم خواهی و احقاق حق به زندان محکوم کرده است و اکنون کیفرخواستی علیه راست‌گوییم صادر نموده است. حالا هم قرار است به خاطر راست‌گویی و صداقت محاکمه شوم.

چگونه در سیستمی حاضر شوم که برخی از همکیشانم را در سال‌های ابتدایی اعدام کردند، از حق داشتن کار و حق تحصیل در دانشگاه محکوم کرده و پاسخ‌گویی مسالمت آمیز به جرم‌ها و تهمت‌ها را جرم تلقی کرده است.

چگونه در سیستمی حاضر شوم که به بهاییان به خاطر آموزش علم، اخلاق و موسیقی به زندان محکوم کرده و اموال‌شان را مصادره کرده است!»

پیام ولی در دوم مهر ماه سال گذشته در محل کار خود همراه با ضرب و شتم دستگیر شد. او به اتهام تبلیغ علیه نظام، گفتگو با شبکه‌های تلویزیونی خارج از کشور در مورد وضعیت بهاییان و تحریک مردم به آشوب ازطریق صفحه شخصی خود به ۹ سال و ۹ ماه حبس تعزیری محکوم شده و هم اکنون در حال گذراندن دوره محکومیت خود در ندامتگاه مرکزی کرج است.

در چند ماه گذشته، پیام ولی به ‌دلیل اطلاع رسانی از وضعیت خودش در زندان به نشر اکاذیب متهم شده و پرونده جدیدی برای او در شعبه سه دادگاه انقلاب کرج باز شده است.

سلامت بهروز فرزندی، آزاده و جانباز بهایی در زندان در خطر است


 سلامت بهروز فرزندی، جانباز و آزاده پیرو آیین بهایی که در حال گذراندن محکومیت خود در زندان شیراز است، در خطر است.

بهروز فرزندی، آزاده و جانباز بهایی در حالی به سی و سومین سالگرد آزادی خود از اسارت در جنگ ایران و عراق رسیده است که به اتهام پیروی از آیین بهایی در زندان شیراز بسر می‌برد.

دادگاه انقلاب شیراز، فرزندی را به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در جامعه بهایی به ۳۱ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری محکوم کرد. او روز شنبه ۷مرداد۱۴۰۲ پس از یک دوره توقف حکم و انجام معالجات پزشکی، جهت ادامه حکم به زندان شیراز منتقل شد.

این شهروند بهایی که بر اثر موج انفجار ناشی از بمباران هم‌چنین فشارها و سختی‌های متحمل شده در طی دو سال و نیم اسارت تحت درمان پزشکان متخصص اعصاب و روان، داخلی و قلب است، هم اکنون در محیطی نامساعد و پرتنش در بین جمعیت زیادی از زندانیان نگه داشته شده است.

 فشار حاصل از زندان و محدودیت شدید هواخوری در بند، سلامت بهروز فرزندی  را که پیش از زندان جراحی قلب داشته، به خطر انداخته است. 

۱۴۰۲ شهریور ۱۲, یکشنبه

بهاییان ایران؛ ده سال از قتل عطاالله رضوانی بدون یافتن قاتلان گذشت


غروب روز شنبه ۲شهریور۱۳۹۲، «عطاالله رضوانی»، شهروند بهایی ساکن بندرعباس، درحالی‌که با اتومبیل شخصی به طرف منزل خود می‌رفت، توسط افرادی ناشناس ربوده شد. فردای آن روز، جسد این شهروند بهایی در محل دورافتاده‌ای خارج از شهر پیدا می‌شود، در‌حالی‌که با ضرب گلوله‌ای به بالای گوش راستش از پا درآمده بود. 

در طی ده سال گذشته، هیچ اقدام موثری در ارتباط با کشف علت قتل، یا پیدا کردن قاتل یا قاتلین از طرف نیروی انتظامی و قضایی صورت نگرفته است. ۱۰سال پیش خواهرزاده او، «انیسا فنائیان» در زندان بوده و اینک پس از ۱۰ سال در سالگرد آقای رضوانی، باز هم زندان است.

***

 

عطاالله رضوانی کیست

عطاالله رضوانی در سال ۱۳۳۹ شهرستان بیرجند به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر گذراند، سپس در سال ۱۳۵۸ با پذیرفته شدن در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت، رهسپار تهران شد. آغاز تحصیلات دانشگاهی او هم‌زمان با انقلاب فرهنگی در ایران بود. پس از چند ماه تحصیل، رضوانی مانند سایر دانشجویان بهایی از دانشگاه‌های ایران اخراج شد.

عطاالله رضوانی چهار سال در تهران ساکن بود، سپس برای کار به بندرعباس رفت. او سال‌ها در زمینه فنی و تکنیکی با اداره آب بندرعباس همکاری داشت، اما در سال‌های پیش از کشته شدن، به‌دلیل ممانعت اداره اطلاعات از ادامه این همکاری، به فروشندگی پمپ آب در بندرعباس مشغول بود. 

اوایل دهه شصت، هزاران تن از شهروندان بهایی در شهرها و روستاهای مختلف ایران دستگیر شدند. عطاالله رضوانی، یکی از بهاییان دستگیرشده در ایران دوران بود. او پیش از سکونت در بندرعباس، در سال ۱۳۶۲ به‌مدت دو هفته در تهران بازداشت بود. بر‌اثر ضربات و شکنجه‌های فیزیکی در دوره بازجویی، یکی از گوش‌های او تا پایان عمر دچار مشکل شنوایی شد. 

عطاالله رضوانی در زمان قتل، ۵۳ ساله، متاهل و دارای دو فرزند ۱۵ و ۲۰ ساله بود.

 

سابقه ربودن و ترور بهاییان در دوره حکومت اسلامی

در زمان قتل عطاالله رضوانی در سال ۱۳۹۲، «بانی دوگال»، نماینده ارشد جامعه‌جهانی بهایی در سازمان ملل، اعلام کرد که از سال ۷ سال پیش تا آن تاریخ، حداقل ۹ شهروند بهایی به‌دلیل اعتقاد دینی خود به قتل رسیده‌ یا به‌طرز مشکوکی درگذشته‌اند. هیچ‌کدام از عاملین قتل دستگیر و مجازات نشدند. 

اما در سال‌های ابتدایی تاسیس جمهوری اسلامی، ربودن و ترور بهاییان رواج بیشتری داشت. ربودن ۹ عضو شورای مدیریتی جامعه بهایی ایران، دکتر «علیمراد داوودی» استاد فلسفه دانشگاه تهران و مترجم آثار فلسفی، «محمد موحد»، روحانی سرشناس شیرازی که پیش از انقلاب بهایی شده بود، و «روحی روشنی»، معلم و نویسنده بهایی، از بهاییانی بودند که در سال‌های اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ربوده و ناپدید شدند. 

در دهه‌های بعد هم ترور چهره‌های شناخته شده بهایی در شهرهای مختلف ایران ادامه یافت. «حسن محبوبی»، «منصور دولت» و «روح‌الله قدمی»، از‌جمله پیروان آیین بهایی بودند که در دهه هفتاد به قتل رسیدند.  

کشته‌شدن عطاالله رضوانی، پایان داستان ترور بهاییان در ایران نبود. «فرهنگ امیری» در ۶مهر۱۳۹۵، بر‌اثر ضربات چاقو در مقابل منزلش در شهر یزد به قتل رسید. دو ضارب پس از دستگیری اعتراف کردند که این عمل وحشیانه را به‌دلیل اعتقادات مذهبی‌شان و تحریک یک روحانی انجام داده‌اند. این دو تن هم پس از مدت کوتاهی آزاد شدند

قابل ذکر است تعداد قتل‌های فراقضایی بهاییان بیش از آمارهای منتشره است، زیرا بسیاری از خانواده‌های بهاییان با تهدید نیروهای امنیتی، از اعلام مرگ مشکوک عزیزشان خودداری کرده‌اند. 

 

سابقه قتل و خشونت فیزیکی بهاییان در بندرعباس

قتل عطاالله رضوانی، نخستین مرگ مشکوک بهاییان بندرعباس بعد از انقلاب اسلامی نبود. در ١١مهر۱۳۶۵، «ایرج مهدی‌نژاد»، توسط افرادی در منزل شخصی خویش براثر ضربات چاقو به قتل رسید. مهدی نژاد از پدری بهایی و مادری مسلمان بود، ولی او بهایی بودن را انتخاب کرده بود. مدتی بعد فردی به‌عنوان ضارب دستگیر شد، این فرد در دادگاه دلیل اقدام خود را انگیزه مذهبی بیان کرد. 

بعد از انتشار خبر قتل ایرج مهدی نژاد، همسر، پسر و دامادش را نیز دستگیر کردند. بعد هم دخترش را به‌صورت کتبی و زیر‌نظر امام جمعه و نماینده ولی‌فقیه در بندرعباس، تهدید به قتل کردند. 

دکتر «ایرج میدانی» و «میعاد افشار»، از دیگر بهاییان بندرعباس بودند که چند سال قبل از کشته شدن رضوانی، با ضربات چاقو و دست، مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفتند. 

 

تهدید و تحت فشار قرار دادن عطاالله رضوانی 

عطاالله رضوانی، بازرگانی از بهاییان شناخته شده‌ بندرعباس بود. او بارها به اداره اطلاعات احضار و تهدید شده بود. او به‌طور پی‌در‌پی تماس‌های تهدیدآمیز تلفنی از سوی افرادی ناشناس دریافت می‌کرد. 

تعدادی از بهاییان بندرعباس که طی آن سال‌ها بازداشت شدند، نقل کرده‌اند بازجویان پیام‌های تهدیدآمیزی را از طریق ایشان برای مرحوم رضوانی فرستاده‌اند. در آن سال‌ها، بسیاری از کسبه و همکاران مسلمان مرحوم رضوانی با تهدید وزارت اطلاعات از معامله با او خودداری کردند.

از سوی دیگر، «غلامعلی نعیم‌آبادی» نماینده ولی‌فقیه در هرمزگان و امام‌جمعه وقت بندرعباس، در جلسات و خطبه‌های نماز جمعه، سخنان تحریک‌آمیزی علیه بهاییان شهر ایراد می‌کرد. آقای رضوانی به‌همراه دو نفر دیگر از بهاییان شهر، به دفتر امام‌جمعه رفته و نامه‌ای را به آنجا تحویل دادند. آن‌ها در نامه مزبور از نعیم آبادی خواستند تا حقوق شهروندی بهاییان را محترم شمارد و از تحریک مردم علیه بهاییان خودداری کند. همچنین رضوانی از طرف بهاییان بندرعباس به مقامات انتظامی و امنیتی شهر شکایت کرد تا از سخنان تحریک آمیز و تنش‌زا امام‌جمعه علیه بهاییان جلوگیری کنند، ولی هیچ پاسخی دریافت نکرد.

 

قتل عطا رضوانی چگونه اتفاق افتاد؟

غروب ۲شهریور۱۳۹۲، عطا‌الله رضوانی پس از سر زدن به منزل خانواده میدانی که در سفر بودند، سوار اتومبیل خود می‌شود تا به منزل برود. کریم، کارگر خانه برای خرید میوه با رضوانی همراه می‌شود. او گفته است که آقای رضوانی پیش از حرکت مدتی طولانی با موبایل خود حرف می‌زده است. کریم بین راه پیاده می‌شود و رضوانی به راه خود ادامه می‌دهد. 

پسر عطاالله رضوانی تا نیمه‌های شب با تلفن همراه پدرش تماس می‌گیرد، ولی هیچ پاسخی دریافت نمی‌کند. روز بعد، نیروی انتظامی جسد رضوانی را در نقطه‌ای متروکه خارج از شهر پیدا کردند، در‌حالی‌که با شلیک گلوله‌ای در پشت گوشت راست کشته شده بود. 

هیچ‌گونه آثار جرح‌و‌ضرب بر بدن آقای رضوانی نبوده است. تنها وسیله گم شده از وسایل همراه عطا‌الله رضوانی، موبایل او بوده است. اسلحه‌ای که از آن گلوله شلیک شده، در مسافتی دورتر از صحنه جنایت پیدا می‌شود. 

 

پیگیری‌های بعدی پرونده عطا رضوانی به چه انجامید

عدم اقدام موثر و مسکوت نگه داشتن پرونده‌‌ قتل عطاالله رضوانی، روندی بوده که نیروی انتظامی و قضایی کشور در ۴۵ سال گذشته در برخورد با پرونده‌های ربوده شدن و قتل‌های مشکوک بهاییان به‌کار برده است. این پرونده‌ها بعد از گذشت سال‌ها، به‌دلیل نداشتن مدارک و شواهد لازم بسته شده‌اند.  

در ابتدا، بازپرس تئوری سرقت را مطرح کرد. اما با توجه به این‌که هیچ شیء ارزشمند یا پولی از ماشین دزدی نشده، فقط موبایل آقای رضوانی که پیش از حرکت اتومبیل با آن حرف می‌زده، گم شده بود، موضوع دزدی منتفی شد. 

از طرفی، کارشناسان آگاهی هیچ برخورد فیزیکی یا اصطکاکی برای ورود ضارب به ماشین هم پیدا نکردند. این نکته نشان می‌دهد که آقای رضوانی با فرد یا افراد مذکور قرار گذاشته و با میل خود آنان را به اتومبیل شخصی خود راه داده است.

بحث مشکلات مالی هم در پرونده راه پیدا نکرد، زیرا عطاالله رضوانی، بازرگانی خوش‌نام در شهر بود. اظهار همدردی و حضور تعداد زیادی از همکاران مسلمان و اهالی شهر در مراسم سوگواری، نشان از محبوبیت او در بین کسبه و مردم داشت. بعد از درگذشت او هم هیچ فردی به‌دلیل مشکل مالی به خانواده رضوانی مراجعه نکرد. 

بازپرس پرونده، موضوع خودکشی را هم مطرح کرد که آن هم رد شد. زیرا عطاالله رضوانی، چپ دست بوده و برای فرد چپ دست، گذاشتن اسلحه بر بالای گوش راست غیرمحتمل است، دوم اینکه هیچ اثری از پوکه، خاک یا خون بر روی کف دست او مشاهده نشده، آخر اینکه اسلحه در محل دیگری پیدا شده است و انسانی که در قید حیات نیست، نمی‌تواند چنین کاری را انجام دهد. 

در پایان تحقیقات، بازپرس کریم را متهم به قتل عطا رضوانی کرد. این اتهام به کریم، کارگر خانه، در حالی مطرح شد که او به‌طور ناگهانی از چند ماه پیش ناپدید شده است. 

کریم، یک مهاجر افغان ۱۷ یا ۱۸ ساله‌ای بوده که از کودکی در منزل خانواده میدانی زندگی می‌کرده. بهاییان بندرعباس تعریف می‌کنند که کریم در خانه‌ میدانی‌ها بزرگ شد و بین اعضای خانواده، با کریم ارتباطی صمیمانه و دوستانه‌ای برقرار بود. کریم با عطاالله رضوانی هم دوست بود و هروقت مشکلی داشته، نزد آقای رضوانی می‌آمده است. 

پس از قتل رضوانی، کریم را چند دفعه بازجویی می‌کنند. آن‌طور که خودش تعریف کرده، در بازجویی‌ها مورد تهدید و فحاشی شدید قرار گرفته است. کریم بسیار ترسیده بوده است. ناگهان کریم پس از چند ماه، بدون خداحافظی از خانواده میدانی ناپدید می‌شود. 

این وقت‌کشی‌ها درحالی انجام می‌گرفت که هیچ اقدامی در برابر درخواست‌های مکرر خانواده رضوانی و وکیل آن‌ها برای بررسی و پرینت تماس‌های موبایل عطا رضوانی و چک کردن دوربین‌های خیابان‌های محل حرکت اتومبیل آقای رضوانی انجام نگرفت.  

 

داستان تکراری دایی و خواهرزاده

ده سال پیش، آن روز که عطاالله رضوانی در بندرعباس به‌خاطر اعتقادش به قتل رسید، خواهرزاده‌اش، «انیسا فنائیان»، در زندان سمنان در حال گذراندن حکم خود بود. 

۲شهریور۱۴۰۲، ده سال از کشته شدن عطاالله رضوانی می‌گذرد و در دهمین سالگرد این قتل مذهبی، انیسا فنائیان به‌خاطر اعتقادش در سمنان زندانی است.  


 

عفو بین‌الملل: سرکوب زنان و اقلیت‌ها در ایران و استفاده حکومت از مجازات اعدام

  سازمان عفو بین‌الملل در   گزارش سالانه   خود در مورد ایران، به سرکوب زنان، اقلیت‌ها از جمله مسیحیان، شکنجه زندانیان پرداخته و از استفاده ا...