در ماههای اخیر، نیروهای وابسته به ایران حملاتی از خاک سوریه به مواضع اسرائیل در بلندیهای جولان ترتیب دادند. این نخستین مورد از حملات مستقیم پس از تغییر وضعیت میدانی در سوریه طی دسامبر گذشته بود. گروههای تحت حمایت تهران مانند حزبالله لبنان و حوثیهای یمن نیز فعالیت خود را افزایش دادهاند، بهویژه در هماهنگی با تنشهای موجود در غزه، اسرائیل و دریای سرخ. این اقدامات در کنار تهدیدهای لفظی صریح علی خامنهای علیه آمریکا و اسرائیل، نشاندهنده سیاستی تهاجمی با هدف حفظ نفوذ و بازدارندگی منطقهای است.
خامنهای در سخنرانی اخیر خود به مناسبت عید فطر، خطاب به قدرتهای غربی هشدار داد که هرگونه تجاوز علیه ایران با “پاسخی سخت و کوبنده” مواجه خواهد شد. این لحن، نهتنها بازتاب نگرانیهای امنیتی جمهوری اسلامی در داخل است، بلکه ابزاری برای فرافکنی بحرانها به بیرون از مرزها نیز محسوب میشود. از سوی دیگر، ایالات متحده و اتحادیه اروپا با وضع تحریمهای جدید علیه بخشهای کلیدی مانند برنامه موشکی و نهادهای مرتبط با سپاه قدس، به این تهدیدها واکنش نشان دادهاند.
در این میان، برنامه هستهای ایران نیز بار دیگر به کانون نگرانیهای بینالمللی بازگشته است. گزارشهایی از ساخت یک سایت مخفی هستهای جدید به نام “رینبو” منتشر شده که بهنظر میرسد بخشی از پروژه توسعه موشکهای بالستیک و کلاهکهای قابل حمل باشد. علاوه بر این، آزمایش موشک “قاسم بصیر” در اوایل مه ۲۰۲۵، پیام صریحی به غرب ارسال کرد: ایران نهتنها از مسیر تنش عقبنشینی نمیکند، بلکه آماده مواجهه مستقیم است.
سیاست خارجی خامنهای را نمیتوان جدا از بحران مشروعیت داخلی و فشارهای اجتماعی درون ایران تحلیل کرد. حاکمیت تلاش میکند با قدرتنمایی در خارج، پایههای لرزان خود در داخل را تقویت کند. اما تجربه نشان داده این راهکار، بیش از آنکه ثبات بیاورد، بحرانآفرینی میکند – هم برای ایران، و هم برای منطقه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر