google-site-verification: google15269942918ec366.html راه آزادی

۱۴۰۲ اسفند ۲۸, دوشنبه

گزارش:احضار و بازجویی شهروندان بهایی ادامه دارد


 از ترفندهای جمهوری اسلامی برای تحت آزار و فشار قرار دادن بهاییان در ایران، پرونده‌سازی و احضارهای پی‌درپی آنان به نهادهای امنیتی و قضایی کشور است. حاکمیت ایران با این روش به‌طور مداوم، شهروندان بهایی را تحت کنترل دستگاه‌های نظارتی و امنیتی کشور نگه داشته است.  

این پرونده‌سازی‌ها و احضارهای مدام، موجب ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی در زندگی و کار شهروندان بهایی شده است. گزارش‌های چند ماهه اخیر نشان می‌دهد که مواجهه‌ حکومت ایران با شهروندان بهایی، منحصر به بخشی از جامعه بهایی نبوده، بلکه زندگی و کار همه‌ بهاییان ساکن در ایران را صرف نظر از جنسیت، سن، کار یا محل سکونت  (شهر یا روستا)، تحت‌تاثیر قرار داده است.

*** 

گفت‌وگو با تعدادی از بهاییان، نشان می‌دهد که دغدغه مشترکی ذهن بهاییان ایران را این روزها مشغول کرده است. آن‌ها با جملات مختلف می‌گویند که نمی‌توانند برای زندگی و شغل‌شان برنامه‌ریزی کنند، زیرا مشخص نیست فردا کدام‌یک از بهاییان احضار یا بازداشت خواهد شد، منزل چه کسی تفتیش و یا محل کسب چه فردی پلمپ خواهد شد. تعدادی زیادی از بهاییان منتظر اجرای حکم و بسیاری با وثیقه آزاد شده و در انتظار دادگاه هستند. هر روز بر تعداد این افراد اضافه می‌شود. 

در دو هفته اول اسفند نیز، تعدادی از بهاییان احضار و بازداشت شدند. 

«روحا ایمانی» و «فیروزه سلطان محمدی»، دو شهروند بهایی ساکن کرمان به دادسرای کرمان احضار شده و به دو اتهام «تبلیغ بهاییت» و «اقدامات آموزشی خلاف شرع اسلام» تفهیم اتهام و بازپرسی شدند. این دو زن بهایی در آذر سال گذشته، ۱۷ روز بازداشت بوده و به قرار وثیقه آزاد شدند.

«کوروش رضوانی»، از شهروندان بهایی بندرعباس، به اداره اطلاعات شهر مذکور احضار و پس از بازجویی، آزاد شد. آقای رضوانی فرزند «عطاءالله رضوانی» است که در ۲شهریور۱۳۹۲ در بندرعباس ربوده و با شلیک گلوله به قتل رسید. عطا رضوانی از بهاییان سرشناس بندرعباس بود که پیش از کشته شدن، بارها از سوی اداره اطلاعات و دفتر امام‌جمعه شهر تهدید شده بود. با گذشت ده سال از قتل عطاءالله رضوانی، پرونده همچنان باز است و هیچ‌کس به‌عنوان قاتل معرفی نشده است. 

همچنین تعدادی از شهروندان بهایی همدان، احضار و مورد سوال‌و‌جواب قرار گرفتند. این شهروندان بهایی ازجمله اشخاصی بودند که در هجوم گسترده به منازل شهروندان بهایی همدان در ۱۶آبان۱۴۰۲، محل‌های سکونت‌شان مورد تفتیش قرار گرفت و تنی چند از ایشان بازداشت و پس از مدتی، به قید وثیقه آزاد شدند. «زرین دخت احدزاده»، «ژینوس شادابی»، «فریده ایوبی»، «ژاله رضایی»، «شجاع الدین جهانگیری» و «رامتین فرخ‌نیا»، ازجمله احضارشدگان هستند. 

جامعه جهانی بهایی، از احضار و بازجویی ۱۶ تن از بهاییان بهارستان اصفهان خبر داد. بنا به گزارش جامعه بهایی، این افراد در سال ۱۴۰۰ بازداشت و با تودیع وثیقه آزاد شدند. احضارشدگان در گروه‌های سه نفری تحت بازجویی قرار گرفتند. 

دفن اموات بهاییان در گورستان خاوران

یکی از شهروندان بهایی به ایران‌وایر گفت: «بهاییان تنها در زمان زندگی از حقوق شهروندی در ایران محروم نیستند، حتی پس از مرگ هم از حقوق انسانی محروم بوده و متوفی بهایی و خانواده‌‌اش، مورد آزارواذیت قرار می‌گیرند.»

این سخن اشاره به اشکال‌تراشی مسوولان بهشت زهرا برای دفن اموات بهایی در گورستان بهاییان تهراناست. از ابتدای سال جاری، بهشت زهرا از ترخیص اجساد بهاییان خودداری کرده و فقط در قبال دریافت مبلغ هنگفتی پول به بهاییان اجازه دفن اموات در زمین قبرستان متعلق به خودشان را داده است. چون اخذ این مبلغ هیچ مبنای قانونی نداشته و با فشار وزارت اطلاعات صورت گرفته، بسیاری از خانواده‌های متوفیان بهایی از پرداخت آن خودداری کرده‌اند. در یک سال گذشته، ماموران اجساد بهاییان را بدون اطلاع خانواده‌ها و انجام مراسم مذهبی در محل قبرهای دسته جمعی اعدام‌شدگان دهه شصت دفن کرده‌اند. 

آخرین مورد گزارش شده، عدم تحویل پیکر «اسفندیار غضنفری» به خانواده‌ برای دفن در قبرستان بهاییان تهران بوده است. پیکر این متوفی بیش از ۲۰ روز در سردخانه نگه داشته شد. 

سرانجام، «آرتین غضنفری»، (فرزند متوفی) در صفحه اینستاگرام خود نوشت که پیکر پدرش را در ۱۱اسفند تحویل گرفته و در گورستان خاوران دفن کرده‌اند. 

لازم به ذکر است که سه شهروند بهایی به نام‌های «منصور امینی»، «ولی‌الله قدمیان» و «عطاالله ظفر» که امورات قبرستان بهاییان را انجام می‌دادند، در اردیبهشت سال جاری دستگیر شده و هم‌اکنون در حال گذراندن احکام خود در زندان اوین هستند. 

تمدید قرار بازداشت و آزادی مشروط

ده‌ها شهروند بهایی در شهرهای مختلف ایران تحت بازداشت موقت یا در حال گذراندن دوره محکومیت خود هستند. 

ازجمله بازداشت‌شدگان بهایی در چند ماهه اخیر، «ایمان رشیدی»، شهروند بهایی ساکن یزد است. آقای رشیدی پنج ماه است که بلاتکلیف در بازداشت موقت قرار دارد. او در ۱۳مهر  بازداشت شده و هر ماه قرار بازداشت او تمدید می‌شود. 

ایمان، پدر یک نوزاد یک سال و نیمه است. با آنکه او آخرین دفاعیات خود را انجام داده، ولی بازپرس با درخواست قرار وثیقه برای آزادی موقت او مخالف کرده است. رشیدی، متهم به تبلیغ بهاییت و فعالیت تبلیغی علیه شرع اسلام است. این شهروند بهایی تاکنون از داشتن حق انتخاب وکیل محروم بوده است و بنا به اظهار نزدیکانش، هیچ سندی در پرونده او مبنی‌بر تایید اتهامات مذکور وجود ندارد.

یکی دیگر از بازداشت‌شدگان بهایی، «یکتا فهندژ» است. او ۷۷ روز پیش توسط ماموران وزارت اطلاعات در شیراز دستگیر شد. ابتدا او را در بازداشتگاه‌های سروش و پلاک صد نگه داشتند و پس از ۶۳ روز در ۳۰بهمن، به زندان عادل آباد شیراز منتقل شد. باوجود مراجعات مکرر خانواده‌ او‌ به دادگاه، وضعیت یکتا هم‌چنان نامشخص است. 

«بهروز فرزندی»، آزاده و جانباز جنگ، پس از هفت ماه زندان در ۷اسفند۱۴۰۲، به‌طور مشروط از زندان عادل آباد شیراز آزاد شد. آقای فرزندی به‌اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در جامعه بهایی به ۳۱ ماه و ۱۶ روز زندان محکوم بود. 

این شهروند ۵۷ ساله بهایی در دوران جنگ ایران و عراق به مدت دو سال و دو ماه تحت اسارت بوده و به‌دلیل مشکلات جسمانی ناشی از عوارض موج انفجار و دوران اسارت، از طرف کمیسیون پزشکی ارتش جانباز شناخته شد.

۱۴۰۲ بهمن ۲۰, جمعه

تداوم بازداشت و بی خبری از وضعیت فتحی محمد نقشبندی


 فتحی محمد نقشبندی، امام جمعه شهر راسک علیرغم گذشت نزدیک به ۶ ماه از زمان دستگیری، کماکان در بلاتکلیفی بسر میبرد. بی خبری از وضعیت این روحانی اهل سنت افزایش نگرانی های خانواده و نزدیکان وی را در پی داشته است.


حافظ محمد طیب نقشبندی، فرزند این روحانی اهل سنت از تداوم بازداشت وی در یکی از بازداشتگاه های زاهدان خبر داد و عنوان کرده است: آقای نقشبندی از زمان بازداشت تاکنون هیچ تماسی با خانواده و اطرافیانش نداشته است.

فتحی محمد نقشبندی، امام جمعه شهر راسک در تاریخ بیست و نهم مردادماه امسال توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

تاکنون از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه وی اطلاعی کسب نشده است.

فتحی محمد نقشبندی، امام جمعه شهر راسک پیشتر نیز سابقه احضار به مراجع قضایی را داشته است.

دادگاه تجدیدنظر؛ شهدخت خانجانی، شهروند بهائی به حبس و مجازات های تکمیلی محکوم شد


 شهدخت خانجانی، شهروند بهائی توسط شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان سمنان به یازده سال حبس و مجازات های تکمیلی محکوم شد..

بر اساس این حکم که در تاریخ هفتم بهمن ماه، توسط شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان سمنان به ریاست جواد رییسی صادر و به خانم خانجانی ابلاغ شده، وی از بابت اتهام “تشکیل گروه و دسته به قصد برهم زدن امنیت کشور” به ده سال حبس تعزیری و از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. همچنین در باب مجازاتهای تکمیلی به دو سال منع عضویت و فعالیت در گروهها، احزاب و دسته جات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و به دو سال منع فعالیت در فضای مجازی محکوم شد.

با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ده سال زندان در خصوص خانم خانجانی قابل اجرا خواهد بود.

این شهروند بهائی پیشتر در پی رد درخواست واخواهی، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب سمنان از بابت اتهام “تشکیل گروه و دسته به قصد برهم زدن امنیت کشور” به ده سال حبس تعزیری، به اتهام “تبلیغ فرقه انحرافی و ضاله بهاییت” به پنج سال حبس تعزیری، از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به یک سال حبس تعزیری و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جزای نقدی و از بابت مجازات تکمیلی به پانزده سال محرومیت از حقوق اجتماعی، دو سال منع عضویت و فعالیت در گروهها، احزاب و دسته جات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و به دو سال منع فعالیت در فضای مجازی محکوم شده بود.

در دادنامه ای که توسط شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر صادر شده آمده است؛ اتهام “تبلیغ فرقه انحرافی و ضاله بهاییت” خانم خانجانی در راستای اتهام “تشکیل گروه و دسته به قصد برهم زدن امنیت کشور” بوده که مستوجب مجازات جداگانه نیست، لذا پنج سال حبس تعزیری، پنجاه میلیون تومان جزای نقدی و پانزده سال محرومیت از حقوق اجتماعی از مجازات وی حذف شده است.

جلسه واخواهی این شهروند بهائی پیشتر در تاریخ نوزدهم شهریورماه سال جاری در شعبه اول دادگاه انقلاب سمنان برگزار شده بود.

خانم خانجانی در تاریخ هشت خردادماه، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت شد. ماموران ضمن تفتیش منزل، برخی از وسایل شخصی وی را ضبط کردند. او نهایتا چندی بعد با قرار تامین کیفری آزاد شده بود.

شهدخت خانجانی، شهروند بهائی، متولد ۱۳۵۵، ساکن سمنان و مادر دو فرزند است.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.  

دادگاه انیسا فنائیان، شهروند بهایی در سمنان برگزار شد


 دادگاه انیسا فنائیان (ایقانی)، شهروند بهایی ساکن سمنان در تاریخ‌های ۶دی و ۱۶بهمن در شعبه یک دادگاه انقلاب سمنان به ریاست قاضی ایثاری با حضور متهم و وکیل برگزار شد.

این شهروند بهایی متهم به «تشکیل، راه اندازی و اداره گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور»، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و تبلیغ علیه نظام از طریق آموزش خلاف شرع اسلام است.

خانم فنائیان پیش‌تر در ۳۰مرداد سال جاری توسط ماموران اداره اطلاعات سمنان، بازداشت و پس از یک هفته با تودیع وثیقه یک میلیارد تومان آزاد شد.

این شهروند بهایی در اوایل دهه نود هم بیش از یک سال در زندان سمنان زندانی بوده است.

قابل ذکر است انیسا فنائیان، خواهرزاده «عطاالله رضوانی» است که در ۲شهریور۱۳۹۲ پس از بارها تهدید از سوی ماموران اداره اطلاعات بندرعباس، توسط افرادی ناشناس ربوده و پس از ۲۴ ساعت جسد وی در حومه شهر پیدا شد. قاتلین این شهروند تاکنون پیدا نشده‌اند.

۱۴۰۲ بهمن ۱۵, یکشنبه

همایش جهانی آزادی دینی در آمریکا؛ «جمهوری اسلامی اقلیت‌های دینی و مذهبی را سرکوب می‌کند»

 

همایش سالانه  جهانی آزادی دینی، روزهای ۳۰ و ۳۱ ژانویه در واشینگتن در آمریکا، با اهدافی از جمله «ایجاد یک ائتلاف قدرتمند از سازمان‌هایی که با هم برای آزادی دینی در سراسر جهان فعالیت می‌کنند»، برگزار شد.

در این همایش که در میان مدیرانش، نام سام براون‌بک، سفیر سابق آمریکا در امور آزادی دینی دیده می‌شود، همچنین ازفعالان مدنی دعوت شده بود تا درراستای افزایش آگاهی عمومی، از اذیت و آزاری که به دلیل باور و فعالیت صلح آمیز مدنی و دینی متحمل شده بودند، صحبت کنند.

در این میان در پنل‌های مختلف این همایش، سه زن ایرانی، میترا عالی ابوذر، که به دلیل فعالیت مدنی در دوران دانشجویی به زندان افتاده بود، روحی جهانپور و مینو انوری، دو باورمند بهایی که به دلیل باور دینی در ایران سرکوب و محبوس شده بودند، حضور داشتند و سخنرانی کردند.

خانم‌های جهانپور و انوری از شکنجه و تحت فشار بودن در زندان برای انکار دین خود صحبت کردند. درحالیکه تفتیش عقاید در قانون اساسی جمهوری اسلامی ممنوع است، مأموران امنیتی و بازجویان حکومت فعالان مدنی و سیاسی و همچنین بسیاری ازاعضای متعلق به اقلیت‌های دینی به ویژه بهایی‌ها و نوکیشان مسیحی را تحت فشار و شکنجه قرار می‌دهند تا باورشان را انکار کنند.

نوکیشان مسیحی و وکلای آنها بارها شهادت داده‌اند که حتی در دادگاه این افراد مورد تفتیش عقاید قرار گرفته و از آنها خواسته شده تا دین خود را منکر شوند.

بخشی از این همایش بر کشورهایی تمرکز داشت که در آنها حقوق افراد به دلیل باور و فعالیت مسالمت آمیز دینی نقض می‌شود.

سام براون‌بک در گفتگویی با صدای آمریکا، با اشاره به سرکوب اقلیت‌های دینی و مذهبی از سوی جمهوری اسلامی گفت: «برای مردم ایران، وضعیت بسیار بد و اسف‌باراست.»

این سیاستمدار باتجربه که پیشتر سناتور و فرماندار نیز بوده است، افزود «جوامع بهایی، مسیحی و تقریباً هرکس که در جریان اصلی ملاهای حاکم نیست، مورد تعقیب و آزار قرار می‌گیرد…مسلمانان سنی مذهب هم با این شرایط مشابه مواجه هستند.»

عکس‌ها  و بیوگرافی‌هایی از اقلیت های دینی و مذهبی  ستمدیده در جهان از جمله تصویری از مهدی دیباج با شرح کوتاهی از زندگیش،در محل برگزاری این همایش قرار داشت.

آقای دیباج یکی از کشیشان مسیحی بود که در سال  توسط ماموران وزارت اطلاعات ۱۳۷۳ ربوده شد و کشته شد. این نوکیش مسیحی در ۱۳۶۵ نیز بازداشت و به اتهام «ارتداد» به اعدام محکوم شد. وی به دنبال فشارهای بین‌المللی پس از ۹ سال، در ۲۶ دیماه ۱۳۷۲ از زندان آزاد شد و قتل وی شش ماه پس از آزادی از زندان صورت گرفت. اسقف هایک هوسِپیان،رهبر مسیحی که تلاش زیادی برای  لغو حکم و آزادی مهدی دیباج کرده بود، در راه فرودگاه مهرآباد ربوده شد و به قتل رسید. دستکم هشت شخصیت و رهبر مسیحی پس از انقلاب به قتل رسیدند.

در میان سخنرانان این همایش می‌توان درکنارسام براون‌بک،و کاترینا لانتوس، یکی دیگر از روسای همایش، ازنازیلا قانعی، گزارشگر سازمان ملل درمورد امورآزادی دینی، مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، پیام اخوان، استاد حقوق در کانادا، مایکل ابراهامویچ، مدیر خانه آزادی، و دبی واتسرمان شولتز، نماینده کنگره آمریکا و موریکو هوری، رئیس فدراسیون زنان برای صلح در ژاپن نام برد.

یک روحانی اهل سنت در کرمان بازداشت شد

روز جمعه سیزدهم بهمن ماه، علی حیدر عالیزهی، روحانی اهل سنت، توسط نیروهای امنیتی در کرمان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از حال وش، روز جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲، یک روحانی اهل سنت بازداشت شد.

هویت وی، علی حیدر عالیزهی، فرزند عبدالرحمان، روحانی اهل سنت زاهدان و از مدرسین یکی از حوزه های علمیه این شهرستان، گزارش شده است.

بر اساس این گزارش، مولوی علی‌ حیدر، در حال سفر به شهر شیراز، توسط نیروهای لباس شخصی امنیتی در نزدیکی شهر کرمان بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شده است.

تا لحظه تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت، اتهامات مطروحه و محل نگهداری این روحانی اهل سنت اطلاعی کسب نشده است

سرکوب زنان بهایی ایران؛ بی‌خبری از یکتا فهندژ در پنجمین دستگیری


 جمهوری اسلامی از سال گذشته، هم‌زمان با خیزش مردمی «زن، زندگی، آزادی»، فشار حداکثری و روزافزون را بر شهروندان بهایی آغاز کرده است. در طی این دوره، ده‌ها تن از پیروان آیین بهایی دستگیر و هرکدام با حکم‌های سنگین قضایی روبه‌رو شده‌اند. بسیاری، این شکل آزارواذیت بهاییان را، مشابه سرکوب بهاییان در دهه شصت می‌دانند. 

اما زنان بهایی، سهم بیشتری از مردان در جریان سرکوب حکومتی داشته‌اند. اخبار منتشره نشان می‌دهد که در یک سال و نیم گذشته، تعداد زیادی از زنان بهایی دستگیر، محاکمه، زندانی و در انتظار یا اجرای حکم هستند. «یکتا فهندژ سعدی»، یکی از آخرین بازداشت‌شدگان بهایی است. او بیش از ۴۵ روز است که تحت بازجویی و بازداشت قرار دارد و خانواده‌ یکتا به‌دلیل عدم پاسخگویی مسوولین مربوطه، هیچ اطلاعی از وضعیت سلامت و پرونده‌ او ندارند.  

اما این بار، نخستین بار نیست که یکتا توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و بلاتکلیف در بازداشتگاه‌ پلاک صد اداره اطلاعات شیراز نگه داشته شده است. او پیش از دستگیری اخیر، چهار مرتبه بازداشت و محاکمه شده است.

***

اولین دستگیری و دادگاه در جمهوری اسلامی

ماموران اداره اطلاعات شیراز در ۱۴بهمن۱۳۹۰، به‌طور هم‌زمان منازل سی شهروند بهایی را در شهر شیراز تفتیش کرده و یازده تن از بهاییان شهر از‌جمله یکتا فهندژ را بازداشت کردند. یکتا پس از ۸۲ روز، با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از بازداشتگاه پلاک صد آزاد شد. 

خانم فهندژ براساس پرونده‌ تشکیل داده شده در طی این دستگیری در تیر۱۳۹۲ در دادگاه انقلاب شیراز، بابت اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل و عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهاییت» محاکمه و به پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد. دادگاه تجدیدنظر حکم صادره را بررسی مجدد کرد و رای بر برائت متهم از اتهامات وارده داد.  

دومین و سومین دستگیری و دادگاه

دومین دفعه دستگیری یکتا، چند ماه پس از تشکیل نخستین دادگاه او اتفاق افتاد. او در ۲۵اسفند۱۳۹۲، پس از یورش ماموران وزارت اطلاعات، در منزل شخصی خود در شیراز دستگیر شد. او پس از ۵۶ روز حبس انفرادی، با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومان از پلاک صد آزاد شد. 

سه سال بعد، یکتا با پرونده‌ای جدید، ولی با همان اتهامات قبلی در شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز به پنج سال زندان محکوم شد. این حکم در شعبه تجدید‌نظر استان به دو سال حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی تبدیل شد. 

اما داستان به اینجا ختم نشد. یک روز پیش از تحویل سال در نوروز ۲۸اسفند۱۳۹۵، ماموران انتظامی سرزده و بدون نشان دادن حکم یا احضاریه به منزل یکتا فهندژ مراجعه کرده و او را برای سومین بار بازداشت و جهت گذراندن حکم به زندان عادل‌آباد شیراز منتقل کردند. 

شعبه ۳۶ دیوان عالی کشور، حکم یکتا فهندژ را نقض کرد و او پس از گذراندن ۷۴، روز در اردیبهشت۱۳۹۶ از زندان عادل‌آباد شیراز آزاد شد. 

این بار، شعبه دو دادگاه انقلاب شیراز مسوول رسیدگی به پرونده یکتا فهندژ شد. نخستین جلسه در ۱۴مرداد همان سال برگزار شد و قرار دومین جلسه برای شنیدن آخرین دفاعیات متهم، به بعد موکول شد. یک سال بعد، یکتا با دریافت پیامکی از سامانه ثنا متوجه شد که به ۱۱ سال زندان محکوم شده است. 

براساس رای صادره، یکتا فهندژ سعدی بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» طبق ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی به یک سال حبس تعزیری و بابت «تشکیل و عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهایی»، بنا به ماده ۴۹۸ قانون مذکور به ۱۰سال حبس تعزیری و در مجموع، به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. 

حکم صادره درحالی به یکتا اعلام شده بود که او هیچ اطلاعی از زمان و چگونگی تشکیل دادگاهش نداشته و دفاعیات خود را در دادگاه مطرح نکرده بود. 

بار دیگر، شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر استان فارس، یکتا فهندژ را به‌دلیل نداشتن مدارک و مستندات کافی، از کلیه اتهامات وارده تبرئه و قرار موقوفی تعقیب اعلام کرد. 

قرار موقوفی تعقیب، ازجمله‌های قرارهای صادره از سوی مرجع قضایی است که به موجب آن، پرونده کیفری مختومه اعلام شده و رسیدگی به پرونده خاتمه می‌یابد. 

چهارمین دستگیری و دادگاه 

ماموران اداره اطلاعات شیراز در روز شنبه ۲۶تیر۱۳۹۵، شش تن، ازجمله یکتا فهندژ را که در منزل یکی از دوستان‌شان در حال گفت‌وگو در موضوع محیط‌زیست بودند، دستگیر کردند. این شهروندان در روزهای تعطیل، اقدام به پاک‌سازی طبیعت اطراف شیراز می‌کردند.

یکتا پس از ۸۱ روز بازجویی و حبس انفرادی، روز ۱۳مهر با قرار وثیقه ۲۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. 

شش سال بعد، در اردیبهشت۱۴۰۱ جلسه دادگاه یکتا فهندژ و ۲۵ بهایی دیگر در شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز تشکیل شد. قاضی ساداتی، بیست و شش شهروند بهایی را به‌اتهام «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت داخلی و خارجی کشور» به ۸۵ سال حبس، تبعید و ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرد. 

دادگاه درحالی برگزار شد که بنا به گفته‌ یکی از متهمان، قاضی پرونده در طی شش سال، چندین بار اعلام نقص پرونده کرده بوده است، ولی پس از شش سال، بازپرس پرونده بار دیگر علیه ۲۶ شهروند بهایی اعلام جرم کرد و پرونده را به شعبه یک به ریاست قاضی ساداتی فرستاد.

یکتا طبق رای دادگاه، به تحمل پنج سال زندان و منع خروج از کشور به مدت دو سال محکوم شد. خانم فهندژ در بررسی‌های قضایی بعدی، از اتهامات وارده در این پرونده هم تبرئه شد.

یکتا فهندژ سعدی کیست

یکتا، ۳۹ ساله، متاهل و ساکن شیراز است. خانواده‌ او از جمله بهاییان شیراز بودند که در واقعه یورش به منازل بهاییان ساکن روستای سعدیه شیراز در آذر۱۳۵۷ آواره شدند.  

قابل ذکر است در ۲۲آذر۱۳۵۷، براثر سخنان تحریک‌آمیز یک ملای محلی، گروهی از اهالی متعصب به قبرستان و منازل بهاییان در سعدیه شیراز هجوم بردند و بیش از صد عدد از منازل بهاییان در این قریه را غارت و به آتش کشیدند. 

یکتا ازجمله دانشجویان بهایی است که به‌دلیل بهایی بودن از تحصیل محروم شد. او را پس از هفت ترم تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه پیام نور شیراز، از دانشگاه اخراج کردند. 

آخرین دستگیری یکتا و وضعیت امروز او در بازداشتگاه

ماموران وزارت اطلاعات در شیراز ظهر روز دوشنبه ۲۷آذر۱۴۰۲، یکتا فهندژ را در خیابان دستگیر کرده، سپس او را سوار ماشین کرده و به منزلش می‌روند. ماموران به محض ورود، شروع به تفتیش منزل کرده و به‌جز کتب و عکس‌های مربوط به آیین بهایی، بعضی از وسایل شخصی یکتا و همسرش را توقیف می‌کنند.  تعدادی اسباب بازی و کتاب‌های نقاشی کودکان، طلا و نقره‌های منقش به نمادهای آیین بهایی و حدود ۱۵۰۰ دلار، ازجمله وسایل ضبط شده بودند. 

یکتا ۴۸ روز است که در پلاک صد، یعنی بازداشتگاه معروف اداره اطلاعات شیراز بازداشت است. تاکنون، پیگیری‌های خانواده‌ او هیچ ثمری نداشته و مسوولین مربوطه، هیچ پاسخی در مورد اتهام و وضعیت پرونده‌ او نداده‌اند. خانواده‌ او برگه قبول وکیل را برای امضا به بازداشتگاه داده‌اند، ولی از رویت برگه توسط او بی‌اطلاع هستند. 

یکتا نخستین بار در سی و پنجمین روز بازداشت، تماس کوتاه تلفنی با خانواده‌ داشته و در چهل و چهارمین روز بازداشت، تماس کوتاه دیگری با همسرش داشته است. به‌جز دو تماس بالا، دیگر هیچ اطلاعی از وضعیت پرونده و حتی سلامت یکتا در دست نیست. این وضعیت بی‌خبری، موجب نگرانی خانواده‌ یکتا شده است و عدم پاسخگویی صریح و روشن مسوولین، این نگرانی را تشدید کرده است.

تابوی حکومتی؛ تصویر بهاییان در سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی

 واژه «بهایی»، یکی از ممنوع‌ترین کلمات در سینمای ایران است. این گزارش، مروری دارد به تصویر بهاییان در  سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته.

***

جمهوری اسلامی از ابتدای تاسیس، با عدم به رسمیت شناختن دین بهایی در قانون اساسی ایران، حذف بزرگترین اقلیت دینی کشور را آغاز کرد. حاکمیت ایران در چند دهه گذشته به‌زعم خود سعی کرده با تحت فشار و آزار قرار دادن بهاییان، این بخش از جامعه ایرانی را به نابودی بکشاند. 

جعل مطالب دروغین علیه شهروندان بهایی، یکی از ترفندهای جمهوری اسلامی برای به انزوا کشیدن جامعه بهایی ایران بوده است. حکومت ایران در این سال‌ها با استفاده از کلیه رسانه‌های داخلی و وابسته، نظیر کتاب‌های تاریخ مدارس، مطبوعات، کتب منتشره، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، به‌طور پی‌در‌پی و مستمر، جامعه را با اخبار و مطالب خلاف واقع علیه بهاییان بمباران اطلاعاتی کرده است. 

در مقابل، نه‌تنها به بهاییان اجازه استفاده از رسانه برای پاسخگویی به اتهامات وارده در وطن خودشان را نداده‌اند، بلکه رسانه‌های داخلی را هم از درج اخبار نقض حقوق بهاییان یا تحقیق در مورد صحت مطالب مربوط به ایشان، منع کرده است. 

بهاییان در سینمای جمهوری اسلامی

وضعیت سینما با رسانه‌های داخلی دیگر متفاوت بود. حدود یک دهه پس از وقوع انقلاب اسلامی، سینمای مستقل ایران با فیلم‌سازانی نظیر «عباس کیارستمی» و «امیر نادری»، به چهره جهانی تبدیل شد.

 این سینما فارغ از هر نوع سمت‌گیری سیاسی، به نشان دادن زندگی واقعی مردم ایران می‌پرداخت. بسیاری از مردم جهان، ایران را از تصاویر همین فیلم‌ها می‌شناختند. هرچند آثار تولید شده در این سینما همواره از طرف مسوولین به سیاه‌نمایی متهم می‌شدند، ولی مردم جهان تصاویر این آثار بر پرده سینما را بازتاب زندگی مردم ایران می‌دانستند. 

در این سینما، جایی برای پرداختن به موضوع بهاییان یا حتی کاراکتر بهایی در فیلمنامه نبود، زیرا هرگونه تصویرسازی غیرواقعی و دروغین از بهاییان، می‌توانست ژست حقوق‌بشری جمهوری اسلامی را در جهان مخدوش کند. به‌خصوص آنکه بهاییان در همه‌ کشورهای دنیا پراکنده و برای جهانیان شناخته شده بودند. همچنین به‌عنوان یکی از ادیان و مذاهب رسمی، در کنار نمایندگان ادیان دیگر مانند اسلام و مسیحیت، در سازمان ملل متحد نماینده داشتند. 

از طرف دیگر، نمایش واقعیت بهاییان در سینمای ایران، صرف هزینه و تبلیغات ضدبهایی حکومت را زیر سوال می‌بُرد. تبلیغاتی که بهاییان را جاسوس، ضد‌ایران و گمراه معرفی می‌کرد. پس، واژه «بهایی» به ممنوع‌ترین کلمه در سینمای ایران تبدیل شد و از خط قرمز سینمای جمهوری اسلامی محسوب می‌شود.  

حتی ساختن فیلمی یا نام بردن از شهدای بهایی جنگ در یک فیلم، جزو ممنوعیت‌های کار در سینمای ایران به حساب می‌آید. «محمدعلی باشه آهنگر»، کارگردان فیلم «سرو زیر آب»، در نشست رسانه‌ای جشنواره فیلم فجر به وضوح می‌گوید که در سینمای ایران نمی‌‌شود در مورد شهدای بهایی فیلم ساخت. قابل ذکر است که «ایران‌وایر» پیش‌تر دست‌کم هجده تن از شهدای بهایی جنگ را طی مطالبی معرفی کرده است.

محدودیت در سینمای ایران به حدی است که حتی اشاره‌ای غیرمستقیم به بهاییان هم در فیلم‌ها ممنوع است. «محمد رسول‌اُف»، در فیلم «لِرد»، برنده جایزه «نوعی نگاه» جشنواره کن، برای نخستین بار در سینمای ایران، تصویری را از فشارهای وارده بر بهاییان -هر چند کوتاه و ناقص- بدون نام بردن از واژه بهایی به نمایش گذاشت.

در سکانسی از فیلم متوجه می‌شویم که کودکی بهایی به‌دلیل اعتقادات مذهبی از مدرسه روستا اخراج می‌شود. پس از مدتی کوتاه، این کودک خودکشی می‌کند، ولی به خانواده‌ او اجازه دفن فرزندشان را در گورستان روستا نمی‌دهند.

همین سکانس کوتاه موجب شد که کارگردان به دفاع از بهاییان متهم شود. رسول‌اف پس از چند جلسه بازجویی، محاکمه و زندانی شد. 

تنها فیلمی که پس از انقلاب اسلامی از بهاییان نام برده، فیلم «محیا» ساخته «اکبر خواجویی»، تولید سال ۱۳۸۶ است. در سکانسی از فیلم، «شهاب حسینی» (بازیگر فیلم) پس از اینکه «الهام حمیدی» (بازیگر دیگر فیلم) به خواستگاری او بدون دلیل پاسخ رد می‌دهد، می‌گوید: «مسیحی، کلیمی، گبر یا بهایی که نیستی؟»

دیالوگ بالا به این نکته اشاره دارد که در‌صورتی‌که یکی از اینان باشی، نمی‌توانی یا نباید با فرد مسلمان ازدواج کنی.

بهاییان در تلویزیون جمهوری اسلامی

سیمای جمهوری اسلامی مانند سایر رسانه‌های وابسته‌ داخلی، با تهیه و پخش مستندها یا میزگردهایی، هدف نظام، یعنی نفرت پراکنی علیه بهاییان را دنبال کرده است. این برنامه‌ها عمدتا به‌شکلی جانبدارانه و یک طرفه ساخته شده‌ و بهاییان اجازه اظهارنظر در برابر تهمت‌های وارده در برنامه را نداشته‌اند.   

صدا‌وسیما حتی یک قسمت از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون به نام «ماه عسل» با اجرا «علی ضیا» را در یکی از بهترین زمان‌های پخش، یعنی پیش از افطار غروب روز جمعه ۲۷مرداد۱۳۹۱، به این موضوع اختصاص داد. 

همچنین در سال‌های، اخیر تلویزیون دولتی ایران جعل تاریخ را به هدف نفرت‌پراکنی و دشمن‌سازی علیه هموطنان بهایی در برخی سریال‌های تاریخی مانند «معمای شاه» ادامه داده است. 

آخرین نمونه از حمله رسانه‌ای به بهاییان، در فصل دوم سریال در حال پخش «سرزمین مادری»، ساخته «کمال تبریزی» قابل مشاهده است. در یکی از  سکانس‌های فیلم، رهی (شهاب حسینی) با یونیفرم سربازی سر زده به مراسم عروسی شاپرک (نیکی کریمی) می‌‌رود و با فریاد به او هشدار می‌دهد: «شاپرک، من فقط ازت یک سوال دارم می‌فهمی داری چیکار می‌کنی؟ تو داری با یک خانواده بهایی وصلت می‌کنی، می‌فهمی؟» در همان حال، ماموران به او می‌رسند و او را با ضربه‌ای از پشت نقش زمین می‌کنند. 

پخش سریال سرزمین مادری، نخستین بار در سال ۱۳۹۲ آغاز شد، اما پس از پخش ۴ قسمت به‌دلیل توهین و تحریف تاریخ لرهای بختیاری، با موج اعتراضات در مناطق لرنشین مواجه شد. بعد از این اعتراضات، پخش ادامه قسمت‌های سرزمین کهن متوقف شد تا در برخی صحنه‌ها و دیالوگ‌ها اصلاحات انجام شود که بر این اساس، برخی از صحنه‌های مجموعه دوباره فیلم‌برداری شد.

پخش سریال پس از ده سال، از مهر۱۴۰۲ دوباره آغاز شد.

پخش سریال سرزمین مادری به‌دلیل توهین و تحریف تاریخ مردم لر متوقف شد و صحنه‌های مرتبط با موضوع مزبور حذف و اصلاح شدند، ولی تحریف و توهین به بخش دیگری از مردم این سرزمین یعنی بهاییان، اجازه پخش پیدا می‌کند؛ حتی فصل دوم سریال که تحریف تاریخی علیه بهاییان صورت می‌گیرد، بلافاصله بعد از پایان فصل و بدون اطلاع سازنده‌اش پخش می‌شود.

بهاییان ایران در فیلم‌های خارج از کشور  

جمهوری اسلامی سال‌ها تلاش کرد تا با تحریف اخبار و جعل مطالب غیرواقع علیه بهاییان، سرکوب این اقلیت دینی را در میهن‌شان از چشم جهانیان پنهان کند، ولی فیلم‌سازان مستقل در خارج از کشور با ساختن آثار مستند، به بازگویی واقعیت در مورد بهاییان ایران پرداختند. 

چندین فیلم مستند در مورد وضعیت بهاییان در ایران ساخته شده که در ادامه، به معرفی چند نمونه از این آثار خواهیم پرداخت.

تابوی ایرانی؛ رضا علامه‌زاده

«رضا علامه‌زاده»، کارگردان، مستند‌ساز و نویسنده ساکن هلند است. «تابوی ایرانی»، نخستین فیلم در مورد آزار‌و‌اذیت بهاییان در ایران است. بخش‌هایی از فیلم شامل تصاویر فرستاده شده توسط بهاییان از ایران است. یکی از موضوعات مرکزی فیلم، مهاجرت اجباری بهاییان از ایران است. علامه‌زاده در انتهای فیلم می‌گوید که دلیل فشارهای حکومت ایران به بهاییان این است تا آنان را مجبور به ترک وطن خود کنند. 

باغبان؛‌ محسن مخملباف

«محسن مخملباف»، نویسنده و کارگردان صاحب‌نام پس از انقلاب اسلامی است. در ابتدا، مخملباف به‌عنوان پدیده سینمای انقلاب شناخته می‌شد، اما کم‌کم با تغییر طرز تفکر و اندیشه، مورد بی‌مهری مسوولان قرار گرفت. او در سال ۱۳۸۴ از کشور خارج شد و به فیلم‌سازی در خارج از کشور ادامه داد. 

مخملباف فیلم باغبان را در سال ۱۳۹۱ ساخت. این فیلم، داستان یک فیلمساز ایرانی به‌همراه پسرش است که برای تحقیق در مورد آیین بهایی، به حیفا می‌روند. آنان کنجکاو هستند تا درباره این آیین که پیشینه ایرانی دارد، بیشتر بدانند. باغبان، یک اثر شاعرانه است که بدون محدودیت‌های جمهوری اسلامی برای نخستین بار به‌طور بی‌طرفانه، یک آیین ایرانی را به تصویر می‌کشد. 

شمعی روشن کن؛ مازیار بهاری

«مازیار بهاری»، فیلمساز و روزنامه‌نگار ساکن بریتانیا است. او سال‌ها گزارشگر هفته‌نامه «نیوزویک» بود. بهاری پس از وقایع انتخابات ریاست‌جمهوری به مدت ۱۱۸ روز در ایران بازداشت بود. 

شمعی روشن کن، «تاریخ زندگی اجتماعی بهاییان را از ابتدا تاکنون روایت می‌کند. قصه شکنجه‌های آن‌ها در زمان قاجار، گوشه‌و‌کنایه‌های مردم عادی که در زمان پهلوی مرید روحانیون بودند و روزگار آن‌ها پس از انقلاب ۱۳۵۷. از زمان انقلاب اسلامی تا امروز، بهاییان شهروندان درجه دوم جمهوری اسلامی محسوب می‌شوند و از حق استخدام و آموزش دانشگاهی محروم شده‌اند.

راوی اتفاقات سی و چند سال اخیر، فرزندان، خواهران و برادران قربانیان هستند. آن‌هایی که جلوی دوربین بغض خود را فرو می‌خورند و تعریف می‌کنند.»

سال‌های ترس؛ امین ضرغام

«امین ضرغام»، مستندساز ساکن کانادا است. او فارغ‌التحصیل مدرسه عالی سینما و تلویزیون است و سابقه دستیاری کارگردان معروف سینمای ایران نظیر «فریدون رهنما» و «پرویز کیمیاوی» را دارد. 

امین ضرغام خودش بهایی است و سال‌های ترس، روایتگر دوران کودکی تا جوانی، یا به تعبیری، سال‌های ترس او در ایران است. ترس‌هایی که همه‌  بهاییان در ایران با آن روبه‌رو هستند و همچنان ادامه دارد. 

گزارش:احضار و بازجویی شهروندان بهایی ادامه دارد

  از ترفندهای جمهوری اسلامی برای تحت آزار و فشار قرار دادن بهاییان در ایران، پرونده‌سازی و احضارهای پی‌درپی آنان به نهادهای امنیتی و قضایی ک...