google-site-verification: google15269942918ec366.html راه آزادی

۱۴۰۴ خرداد ۱۹, دوشنبه

حکومت مطلقه‌ی دینی: هنگامه‌ای که ایران را در بند «خدای بر زمین» توهمی خامنه‌ای گرفتار کرده

 





ایران امروز نه‌فقط زیر سایه یک نظام دینی، بلکه در زندان رسمی «خدای بر زمین» گرفتار آمده است که آرام‌آرام سراسر جامعه را به سکوت و تسلیم کشانده. در این ساختار، تنها مسلمان شیعه رسمی اجازه نفس کشیدن دارد و باقی مردم یا باید در بی‌هویتی و مرگ خاموش زندگی کنند، یا مجبور به تبعید ناخواسته شوند. بر صدر این حاکمیت، علی خامنه‌ای نشسته است؛ دیکتاتوری خودخوانده که اعتقاد دارد قرآن و فقه، تمامیت زندگی را در کنترل دارد.



کالبد شکافی حکومتی که انسانیت را هدف ساخته

از زمان انقلاب ۱۳۵۷، قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها اقلیت‌های مصوبِ یهودی، زرتشتی، و مسیحی را به رسمیت می‌شناسد – و آن‌هم کاملاً تحت شرایط محدود. هیچ‌کدام از مسلمانان اهل سنت، بهائیان، مسیحیان پروتستان، یارسان‌ها و سایر مذاهب مجوز واقعی زیست انسانی ندارند . قانون گزینش (Gozinesh) عملاً اجازه تحصیل، اشتغال و شرکت در امکانات دولتی را توسط آزمون عقیدتی صرفاً به مسلمانان شیعه می‌دهد  . نتیجه؟ سرزمینی تقسیم‌شده بین «حوزه‌ی مشروع شیعه» و یک میان‌سرزمین جهنمی برای همه‌ی دیگران.


حتی در مدارس، کودکان با پیام شیعی‌گری اجباری مواجه‌اند؛ رسانه‌ها، کتب درسی، و شبکه‌های فرهنگی و هنری تماما در خدمت این ایدئولوژی‌اند؛ و کوچک‌ترین نشانه‌ای از باور متفاوت، جرم یا ناپاک محسوب می‌شود . شمار قابل‌توجهی از مسلمانان اهل سنت، بهائیان یا مسیحیان پروتستان هنگام ثبت‌نام دانشگاه، استخدام در ادارات یا حتی دریافت پاسپورت، به دلیل «نام شیعه» در پرونده شخصی‌شان با مانع مواجه می‌شوند.


خامنه‌ای: دیکتاتوری با توهم «خدای بر زمین»


خامنه‌ای، بازمانده‌ای از حوزه است که امروز قدرتش را نه بر مبنای رای مردم، بلکه بر اساس ادعای الهی بودن حکومت بنا کرده است. وی در December 2022 در نشست شورای امنیت فرهنگی کشور دستور داده است «انقلاب فرهنگی جدیدی» آغاز شود که نهادهای مذهبی و آموزشی را عمیق‌تر کنترل کند . این اقدامی برای اصلاح فرهنگی نیست؛ بلکه اطلاعات رسمی حکومتی به‌صراحت نشان می‌دهد که هدف حذفِ حتی وجود ذهنی «دیگری» در جامعه است.


خامنه‌ای باور دارد که تنها نسخه شیعه توانایی ذخیره ارزش‌ها‌ و امنیت کشور را دارد، و این، دلیل مشروعیت دیکتاتوری خود اوست. او به گونه‌ای سخن می‌گوید گویی نماینده مستقیم خدا در زمین است؛ دیدگاهی که تمامیت‌خواهی دینی را توجیه می‌کند و قدرتی را در اختیار سپاه، بسیج و نهادهای دینی قرار می‌دهد که کوچک‌ترین صدایی از انسان خارج نشود.


قیمت سنگین حاکمیت مذهبی بر جان مردم

  • در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، اکثریت دست‌گیرشدگان و کشته‌شدگان را اقلیت‌های مذهبی و قومیتی تشکیل می‌دادند. بر اساس گزارش ماموریت حقیقت‌یاب سازمان ملل، در این شورش‌ها، کُردها و بلوچ‌ها به‌طور نامتناسبی مورد زندان، شکنجه، قتل‌گاه و ناپدیدشدن قرار گرفتند .
  • پرونده بهائیان، نمونه افراطی‌تر ظلم است: تبعیض ساختاری، تخریب قبرستان‌ها، محروم‌کردن از حق شهروندی و دستگیری اعضا در مرداد ۱۴۰۳ از جمله تازه‌ترین اقدامات علیه این جامعه بود .
  • مسلمین غیرشیعه مانند اهل سنت، محصور در مناطق کم‌سرمایه‌اند و حتی شهادت قضایی‌شان در دادگاه ارزش قانونی ندارد؛ گویی انسان نیستند .
  • در بابِ اقلیت‌های شیعی دیگر مانند خاک‌پاکان (Yarsan)، تصرف اماکن مذهبی، بازداشت و شکنجه، ممنوعیت فعالیت‌های دینی و تخریب مسجدها توسط نهادهای امنیتی رسمی به عمل آمده .



این همه ظلم، گرچه در قالب حفظ امنیت و وحدت ملی پوشانده می‌شود، اما ماهیتش چیزی نیست جز حکومت دینی دیکتاتورمنش، رو به سوی حذفِ تفاوت در تنِ یک ملتِ بزرگ.


چشم‌انداز و ضرورت تغییر


آنچه امروز با آن مواجه‌ایم، نه اختلاف ایدئولوژیک، بلکه پروژه‌ای نظامی شده برای نابودی «انسانِ آزاد» در ایران است؛ انسانی که حق انتخاب دین، مبنا، و زندگی دارد. تا زمانی که ادعای الهیت قدرت بر زمین پابرجاست، ایران از آزادی واقعی و همزیستی آزادانه، فقط آرزویی خفته است.


فقط با تساوی حقوق مذهبی، تغییر قانونی سیستم گزینش عقیدتی، و رفع انحصار دینی حق مدیریت جامعه، می‌توان از وضعیت کنونی عبور کرد. تا چنین نکند، هر ایرانی غیرشیعه، هر افغانستانی مستقر در ایران، و حتی هر ایرانی شیعه منتقد، محکوم به زندگی در حاشیه زندگی است؛ یا بی‌هفته تبعید، یا در مقابل قدرت خرد می‌شود.


سرکوب در سایه سکوت – روایت تازه‌ای از نقض حقوق بشر در ایران ۲۰۲۵


 در سال ۲۰۲۵، جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله‌ای بی‌سابقه از سرکوب‌های داخلی شده است؛ مرحله‌ای که حتی در سال‌های پرتنش گذشته نیز کمتر نظیر آن دیده شده بود. افزایش نگران‌کننده اعدام‌ها، برخورد خشن با معترضان، و گسترش فضای خفقان رسانه‌ای از مهم‌ترین وجوه سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای است که مستقیماً از سوی بالاترین سطوح حاکمیت، از جمله شخص علی خامنه‌ای، هدایت می‌شود.


اعدام‌های گسترده در ماه‌های گذشته، به‌ویژه در بازه‌های زمانی کوتاه، نشان‌دهنده تمایل نهادهای امنیتی برای استفاده از ترس به‌عنوان ابزار کنترل اجتماعی است. طی تنها چهار روز در ماه مه، ۲۲ نفر در زندان‌های مختلف ایران اعدام شدند. بسیاری از این افراد بدون طی روند دادرسی عادلانه و بر پایه اعترافاتی که تحت شکنجه به‌دست آمده‌اند، به مرگ محکوم شده‌اند. گزارش‌های منابع حقوق بشری نشان می‌دهد که تعداد کل اعدام‌ها در سال ۲۰۲۴ از مرز هزار نفر گذشت و این روند در سال جدید نیز شتاب گرفته است.


در کنار آن، خیزش‌های اجتماعی و صنفی با خشونتی سازمان‌یافته پاسخ داده می‌شود. از جمله مهم‌ترین نمونه‌های اخیر، اعتصاب سراسری رانندگان کامیون در بیش از ۱۵۰ شهر ایران بود. این حرکت اعتراضی که با خواسته‌های معیشتی ساده آغاز شد، به‌سرعت با سرکوب شدید، بازداشت و تهدید معترضان همراه شد. برخورد با معلمان، بازنشستگان، و کارگران نیز طی ماه‌های گذشته شدت یافته و نشانه‌ای از عزم حاکمیت برای خاموش‌کردن هرگونه صدای اعتراضی است.


در عرصه رسانه و اطلاعات، خامنه‌ای و نهادهای تحت امر او جنگی خاموش اما مؤثر علیه روزنامه‌نگاران، نویسندگان و حتی خانواده‌های آنان به‌راه انداخته‌اند. خبرنگاران رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور از تهدید و فشار علیه اعضای خانواده‌شان در ایران خبر داده‌اند. این اقدام‌ها نه‌تنها خلاف اصول اولیه آزادی بیان است، بلکه تاکتیکی هدفمند برای مرعوب‌کردن فعالان رسانه‌ای و مسدودکردن جریان آزاد اطلاعات به‌شمار می‌رود.


نقض حقوق بشر در ایران امروز، نه ناشی از بی‌نظمی یا ناهماهنگی، بلکه حاصل سیاست‌گذاری آگاهانه‌ و سیستماتیک توسط رأس قدرت است. خامنه‌ای به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی، نه‌تنها در برابر این اقدامات سکوت نکرده، بلکه با تأیید ضمنی یا صریح، زمینه را برای تداوم و تشدید آن‌ها فراهم ساخته است.


سایه تهدید – استراتژی منطقه‌ای خامنه‌ای در مواجهه با غرب و منطقه


 هم‌زمان با تشدید سرکوب داخلی، جمهوری اسلامی ایران به رهبری علی خامنه‌ای، سیاست خارجی خود را نیز با تهدید و مداخله فعال در منطقه دنبال می‌کند. تهران با تکیه بر گروه‌های نیابتی، توسعه موشک‌های دوربرد، و تهدید علنی دشمنان خارجی، چهره‌ای تهاجمی‌تر از همیشه به خود گرفته است.


در ماه‌های اخیر، نیروهای وابسته به ایران حملاتی از خاک سوریه به مواضع اسرائیل در بلندی‌های جولان ترتیب دادند. این نخستین مورد از حملات مستقیم پس از تغییر وضعیت میدانی در سوریه طی دسامبر گذشته بود. گروه‌های تحت حمایت تهران مانند حزب‌الله لبنان و حوثی‌های یمن نیز فعالیت خود را افزایش داده‌اند، به‌ویژه در هماهنگی با تنش‌های موجود در غزه، اسرائیل و دریای سرخ. این اقدامات در کنار تهدیدهای لفظی صریح علی خامنه‌ای علیه آمریکا و اسرائیل، نشان‌دهنده سیاستی تهاجمی با هدف حفظ نفوذ و بازدارندگی منطقه‌ای است.


خامنه‌ای در سخنرانی اخیر خود به مناسبت عید فطر، خطاب به قدرت‌های غربی هشدار داد که هرگونه تجاوز علیه ایران با “پاسخی سخت و کوبنده” مواجه خواهد شد. این لحن، نه‌تنها بازتاب نگرانی‌های امنیتی جمهوری اسلامی در داخل است، بلکه ابزاری برای فرافکنی بحران‌ها به بیرون از مرزها نیز محسوب می‌شود. از سوی دیگر، ایالات متحده و اتحادیه اروپا با وضع تحریم‌های جدید علیه بخش‌های کلیدی مانند برنامه موشکی و نهادهای مرتبط با سپاه قدس، به این تهدیدها واکنش نشان داده‌اند.


در این میان، برنامه هسته‌ای ایران نیز بار دیگر به کانون نگرانی‌های بین‌المللی بازگشته است. گزارش‌هایی از ساخت یک سایت مخفی هسته‌ای جدید به نام “رینبو” منتشر شده که به‌نظر می‌رسد بخشی از پروژه توسعه موشک‌های بالستیک و کلاهک‌های قابل حمل باشد. علاوه بر این، آزمایش موشک “قاسم بصیر” در اوایل مه ۲۰۲۵، پیام صریحی به غرب ارسال کرد: ایران نه‌تنها از مسیر تنش عقب‌نشینی نمی‌کند، بلکه آماده مواجهه مستقیم است.


سیاست خارجی خامنه‌ای را نمی‌توان جدا از بحران مشروعیت داخلی و فشارهای اجتماعی درون ایران تحلیل کرد. حاکمیت تلاش می‌کند با قدرت‌نمایی در خارج، پایه‌های لرزان خود در داخل را تقویت کند. اما تجربه نشان داده این راهکار، بیش از آن‌که ثبات بیاورد، بحران‌آفرینی می‌کند – هم برای ایران، و هم برای منطقه.


حکومت تروریستی: قدرت‌گیری سپاه پاسداران و ابعاد ظلم‌آمیز آن


 

سپاه پاسداران، با تمرکز گسترده در اقتصاد، امنیت و سیاست، به‌واقع حکومت موازی در ایران شده است. بودجه ۲۰۲۵ صرف تبلیغات، خرید تسلیحات و امنیت داخلی شده و بخش رفاهی ایرانیان عملاً نادیده گرفته شده‌اند . گزارش‌ها نشان می‌دهند IRGC نقش تسلط بر پروژه‌های زیرساختی را ایفا می‌کند: از انحصار پروژه‌های آبی تا فساد در خدمت منافع سیاسی آن‌ها .


در سطح داخلی و بین‌المللی، IRGC نیروی اصلی سرکوب اعتراضات، دستگیری فعالان، ترور مخالفان در خارج، و حمایت از گروه‌های نیابتی تروریستی نظیر حزب‌الله و حوثی‌هاست . در بریتانیا اخیراً دست‌کم چهار نفر به‌دلیل توطئه علیه دیپلمات‌های اسرائیلی بازداشت شدند و پارلمان بریتانیا فهرست IRGC به‌عنوان سازمان تروریستی تصویب شد . این سازمان نیز نقش اساسی در قتل‌ها و شکنجه‌های سیاسی در داخل دارد.


بحران ایمان: تشدید سرکوب مسیحیان ایران


 

مسیحیان در ایران، به‌ویژه افراد بومی یا گرویده، با فشارهای بی‌سابقه‌ای مواجه‌اند. در سال ۲۰۲۴، دادگاه‌ها به ۹۶ مسیحی مجموعاً ۲۶۳ سال زندان صادر کردند؛ این میزان شش‌ برابر سال قبل است. به‌طور مثال، در مارس ۲۰۲۵، نرگس نصیری، یک زن باردارِ مسیحی، به ۱۶ سال زندان و ۱۵ سال محرومیت اجتماعی محکوم شد، و مهران شاملوی و عباس سوری در مجموع بیش از ۲۵ سال زندان دریافت کردند . بازداشت گسترده مسیحیان در جشن‌های کریسمس و تجمعات مذهبی، مانند ده‌ها نفر در شب‌کریسمس سال ۲۰۲۴، نشانه‌ای از وخامت وضعیت است . اخیراً Article 18 نیز گزارش دیگری منتشر کرده که تاکید بر تنش دارد  .


محرومیت حق آزادی مذهب و رفتار تعقیبی، باعث افزایش پناه‌جویی مسیحیان شده است. برخی چون Ghasemzadeh در پاناما اقامت موقت گرفته‌اند، چرا که بازگشت به ایران برای‌شان به معنای زندان و شکنجه است  . این فشارها نه فقط افراد را هدف قرار داده، بلکه شدت و نظام‌مند بودن آن‌ها به‌وضوح نشان‌دهنده نقض حقوق انسانی و مذهبی در ایران است.


جنایت بی‌پایان: تعرض سیستماتیک حکومت علیه بهائیان

 


بهائییان در ایران با یک نظام سرکوب عمیق و همه‌جانبه مواجه‌اند. سازمان حقوق‌بشری UN و متخصصان مستقل، تخریب گسترده قبرستان‌های بهائی و جلوگیری از دفن شایسته را جنایتی اعلام کرده‌اند. هزاران قبر طی دهه‌ها نابود یا به‌صورت دسته‌جمعی دفن شده‌اند و رژیم مرتکب «جنایت علیه بشریت» دانسته شده است . مقامات عالیرتبه بین‌المللی، از جمله Prof. Ghanea در شورای حقوق بشر، گفته‌اند: «نمی‌توان پشت قوانین قبرستان پنهان شد تا حق دفن بهائیان را سلب کرد»  .


اقدامات سوءشامل درخواست هزینه‌های گزاف برای دفن در رفسنجان و حفر خرابه‌های عظیم برای محدودسازی دسترسی به قبرستان است؛ اقداماتی که انگیزه آشکار برای تحقیر و تخریب این جامعه را نشان می‌دهد . حقوق‌بشر بین‌الملل نیز خواهان بررسی ابعاد آن به‌عنوان جنایت شده است .


محکومیت مهدی رحیمی و کیا نوری‌نیا، دو نوکیش مسیحی، به مجموعاً ۲۴ سال حبس


 

مهدی رحیمی و کیا نوری‌نیا، دو نوکیش مسیحی ساکن تبریز، توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب این شهر مجموعاً به ۲۴ سال حبس تعزیری، بیش از دو میلیارد تومان جزای نقدی و ۳۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدند.

حکم این دو نوکیش مسیحی در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی حسن فتح‌نژاد، بدون حضور متهمان و اخذ دفاعیات آنان صادر و اخیراً به ایشان ابلاغ شده است.

محرومیت از حقوق اجتماعی می‌تواند فشار اقتصادی قابل توجهی بر شهروندان وارد کند و آنان را از بسیاری از حقوق اساسی‌شان محروم سازد. از جمله این حقوق، می‌توان به محرومیت از استخدام یا اشتغال در کلیه دستگاه‌های حکومتی، اعم از قوای سه‌گانه، سازمان‌ها و شرکت‌های وابسته به آن‌ها، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلح، سایر نهادهای تحت نظر رهبری، شهرداری‌ها و مؤسسات مأمور به خدمات عمومی اشاره کرد.

اتهام‌های مطرح‌شده علیه این شهروندان مسیحی «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق ترویج عقاید انحرافی مسیحیت صهیونیستی» و «قاچاق کالای ممنوعه» عنوان شده است. قاضی دادگاه در رأی خود، کتب مکشوفه از جمله انجیل و سایر کتاب‌های مسیحی را «منحرف و ضاله» توصیف کرده و آن‌ها را به‌عنوان کالای ممنوعه قلمداد کرده است.

به گفته مهدی رحیمی (شناخته‌شده با نام انتخابی «سموئیل»)، در گفت‌وگویی با سازمان ماده ۱۸، مأموران وزارت اطلاعات استان آذربایجان شرقی در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۳ با یورش به منزل وی، اقدام به ضبط چند جلد انجیل، کتاب‌مقدس و سایر منابع مرتبط با مسیحیت کردند. آقای رحیمی در آن زمان در سفر خارج از کشور به سر می‌برد و حکم صادره علیه او به‌صورت غیابی بوده است.

بر اساس اطلاعات دریافتی از سازمان ماده ۱۸، این یورش در چارچوب یک عملیات گسترده‌تر علیه نوکیشان مسیحی در شهرهای تهران، مشهد، بندرعباس و تبریز صورت گرفته است.

همچنین دادگاه انقلاب ضمن صدور این احکام، حکم به مصادره وسایل شخصی ضبط‌شده، از جمله تلفن‌های همراه و تبلت‌ها، به نفع وزارت اطلاعات جهت استفاده در «اقدامات پژوهشی و آموزشی در همایش‌های تخصصی» داده است.

از دیگر بخش‌های این حکم، می‌توان به صدور دو سال حبس تعزیری دیگر بابت نگهداری کتاب‌های مقدس، و همچنین الزام به پرداخت ده برابر ارزش برآوردشده کتاب‌های توقیف شده به‌عنوان جریمه نقدی اشاره کرد. در حکم توضیح داده نشده که این ارزش گذاری برچه اساسی تعیین شده است.

بارها ماموران امنیتی در یورش به منازل مسیحیان به ویژه نوکیشان، و کلیساهای خانگی دست به توقیف کتابمقدس به فارسی زده و از ان به عنوان مدرک جرم علیه مسیحیان بازداشت شده استفاده می کنند. یکی از اتهامات هاکوپ گوچومیان شهروند ارمنستانی که در حال تحمل ده سال حبس در ایران است،داشتن هفت جلد انجیل فارسی بوده است.

۱۴۰۳ دی ۱۶, یکشنبه

مقاله: خامنه ای بازنده در آستانه سقوط


 

خامنه ای بازنده در آستانه سقوط

خامنه ای در حلقه تنگ قرار گرفت. در زمان دولت تازه دونالد ترامپ، رژیم دینی حاکم در ایران با تحریم‌های بیشتر و فشار اقتصادی شدیدتری مواجه خواهد شد و به احتمال قوی میزان فروش نفت صادراتی که در حال حاضر یک و نیم میلیون در روز است افت شدید خواهد کرد. این عامل ترمز بزرگی در هزینه های اتمی و نظامی پدید می آورد. البته رژیم خامنه ای اقدام می کند تا حشدشعبی عراقی را به سازماندهی جدیدی برساند و حزب الله سامان دهد. ولی آمریکایی ها و اسرائیلی ها تمام حرکت های رژیم اسلامی را زیر نظر دارند. با تصرف قدرت توسط شورشیان اسلامگرا در دمشق، اسرائیل مراکز نظامی اسد و وسایل جنگی بافی مانده را بمباران کرد و نابود ساخت. افزون برآن، پایگاه های جمهوری اسلامی و انبارهای مهمات سپاه قدس در اسرائیل مورد حمله اسرائیل قرار گرفت.راه ارتباطی حمل و نقل قوای نظامی سپاه قدس توسط آمریکا و اسرائیل بسته شد. سوریه دیگر پایگاه رژیم خامنه ای و حزب الله نیست. بنابراین نیروهای سپاه قدس شکست فاحش خورده و عقب نشینی نموده و نظامیان پاسدار و بسیجی بسوی عراق گریختند.

یکی از فرماندهان شورشیان اسلامگرا می گوید: «ما به ایران اجازه نخواهیم داد در مناطق ما بجنگند و نخواهیم گذاشت ایرانی‌ها در اینجا مستقر شوند و اجازه نمی دهیم از شبه‌نظامیان ایرانی برای انجام اقدامات خصمانه علیه مناطقی که ما آزاد کرده‌ایم، چه در ادلب و چه در استان حلب، حمایت کنند. ما به حزب‌الله اجازه نخواهیم داد در مناطق ما بجنگد.»رهبر شورشیان، جولانی گفت ایران سوریه را به مزرعه خود تبدیل نموده بود و رژیم ایران برای سوریه فسادآور بود.

آخوند خامنه ای فکر می کرد که سیاست استعماری اش در منطقه برای همیشه پیروز است. با توجه به نابودی حماس و ضربه مهلک به حزب الله و حمله هوائی اسرائیل به مراکز نظامی رژیم ولایت فقیهی در ایران و در سوریه، خامنه ای در موقعیت دفاعی عقب‌نشینی و درماندگی قرار گرف، زیرا اهرمهایبازدارنده مؤثر خود علیه اسرائیل، یعنی حماس و حزب‌الله و رژیم اسد، را از دست داد. در حمله هوایی اسرائیل در ۲۶ اکتبر2024 رژیم ایران از سیستم پدافندی محروم گشت. از بازویمسلح رژیم خامنه ای در منطقه یک شبح باید مانده است. عراقی ها خواهان جلوگیری از فعالیت نظامی و تعرضی حشدشعبی شده و اختلافات درونی آنها رشد یافته است. علیرغم تلاش مذبوحانه احتمالی مجدد برای بازسازی، این شرایط شکست قطعی منطقه ای جمهوری اسلامی است. سوریه ستون فقرات هلال شیعه بود و رژیم خامنه ای بیش از 50 میلیارد دلار در سوریه هزینه کرد تا استعمار هژمونیستی منطقه ای ادامه یابد. هرچند که حشدشعبی و حوثی ها فعال هستند ولی بحران های درونی آنها سرباز کرده و آنها انگیزه اولیه خود را از دست داده اند. البته این نیروها مزدور هستند و با پول های کلان رژیم ایران به حیات خود ادامه می دهند ولی آنها تنها هستند و ورشکستگی رژیم را می بینند. بازسازی هلال شیعه دیگر ممکن نیست و با توجه به ناتوانی ساختاری رژیم و روند فروپاشی آن و نیز کنترل مشترک آمریکا و اسرائیل و ترکیه، دیگر فرصتی باقی نمانده است.

 

۱۴۰۳ آذر ۱۱, یکشنبه

خامنه ای رهبر تروریست ،حیله گر، فاسد و جلاد


 خامنه ای رهبر تروریست ،حیله گر، فاسد و جلاد



خامنه ای فرمان کشتار مردم را می دهد، تاریخ به یاد خواهد داشت و امروز جهانیان شاهد آن هستند. چرا خامنه ای و بیت او چنین مصمم برای قتل ایرانیان است؟ جمهوری اسلامی از ابتدا دو اهرم اساسی داشت: یکم، ماشین دولتی تبلیغات شیعه با بودجه هنگفت حکومتی بمنظور مغزشوئی و تولید ذهن اسلامی. دوم، ماشین سرکوب سپاه و بسیجی و سازمانهای اطلاعاتی جاسوسی برای تخریب هرگونه مقاومت و اعتصاب و مبارزه و تشکل سندیکایی و سیاسی. هدف خامنه ای حفظ قدرت مطلقه فردی، حفظ ثروتهای کلان شخصی و خانوادگی و کاست مالی سیاسی، تحکیم ایدئولوژی قرآنی اسلامی برای بازتولید بندگی انسان و ضدیت با آزادی و دمکراسی است.

نکته یکم:

خامنه ای دارای قدرت مطلقه فردی است که توسط قانون اساسی جمهوری اسلامی برسمیت شناخته شده و تمام نهادهای سیاسی و نظامی و اداری و دینی به قدرت او وابسته هستند. از نظر مالی اقتصادی ثروتمندترین و فاسدترین شخص در ایران است. خبرگزاری رویترز دوشنبه 20 آبان 1398 گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه «دارایی رهبر انقلاب بالغ بر 95 میلیارد دلار تخمین زده می شود». حال میزان ثروت خامنه ای بطور مسلم بیشتر است زیرا با توجه به فقدان خطوط مشخص مالکیت نهادهای مذهبی و سپاه و دولت و افراد خانواده، تسلط او به ثروت عظیم است. خامنه ای یعنی تجمع فساد سیاسی و مالی و اخلاقی.

نکته دوم:

یکی از عوامل موثر در زندگی انسان محیط خانوادگی و درسی و شغلی فرد است. خامنه ای محصول یک محیط محرومیت دیده و حقارت دیده و متعصب مذهبی است. تمایل او به چاپیدن از عقده های دیروز و جاه طلبی های امروز اوست. سید علی حسینی خامنه‌ای فرزند حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای، در فروردین سال 1318 خورشیدی در مشهد بدنیا آمد. پدر او آخوند پردرآمدی نبود و او می نویسد: «شب‌هایی اتفاق می‌افتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد. آن شام هم نان و کشمش بود». این گفته چه بسا حیله گرانه و گزافه گوئی باشد. ولی آخوندها از دیر باز برای پخش تبلیغات مذهبی زهرآگین خود از خمس و زکات فربه می شدند. این پول بعنوان سهم امام یا سهم الله از طریق مراجع تقلید یا بطور مستقیم توزیع می شود. آخوند نه تنها از نظر فکری فاسد و نادان است بلکه بسیاری از آنها در میان خود مناسبات فاحشگی در حوزه ها دارند و پیوسته در پی طعمه بوده و در جستجوی تجاوز به نوجوانان هستند. بعنوان نمونه میزان ٢٩٣ مورد پرونده فساد جنسی مردان زیر عنوان «تجاوز جنسی به نوجوانان» در سال ۱۳۹۸ در دادسرای ویژه روحانیت ثبت شده است. آخوند یک انگل اجتماعی است که به اعتبار نادانی و خرافه پرستی مردم زندگی میکند. هر چقدر جامعه نادان تر باشد بساط آخوند پررونق تر است. از ابتدا و از نوجوانی تمام تلاش آخوند این است که چگونه با ذکر قرآن و روایات شیعه و روضه خوانی مردم را فریب بدهد و بچاپد. آخوند حامل فساد دین اسلام در جامعه است. 

نکته سوم:    

خامنه ای از نظر روانی با افکار مردابی شیعه تغذیه کرده است. علی خامنه ای در یک خانواده آخوندی بدنیا می آید. جد و پدر خامنه ای آخوند بودند و مادر خامنه ای نیز بسیار مذهبی بود. بقول خامنه ای: «ما وقتی بچه بودیم، همه مینشستیم و مادرم قرآن میخواند». او پس از پایان دوره‌ی دبستان، وارد دنیای طلبگی شد. هم‌زمان با کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد. وی در ۱۳۳۶ خورشیدی همراه خانواده به نجف می رود و در اخر به قم برمیگردد. سید علی خامنه‌ای، در قم نزد حسین بروجردی، ‌روح الله خمینی، ‌مرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامه طباطبایی «تلمذ» نمود. این فضای خانوادگی دینی از خامنه ای یک فرد مرتجع اسلامی بار آورد. تمام این زندگی حوزوی و خانوادگی او، برای آماده کردن یک ذهن بیمار بیگانه پرست است. فردی مانند خامنه ای از کودکی بجای گاتهای زرتشت و شاهنامه فردوسی، احکام منحط قرآن و نهج البلاغبه را میخواند، بجای دیدار دانشمند و خردمند، فقط در برابر آخوندهای مرتجع زانو می زند و بجای مهر و دوستی نسبت به میهن و ملت، فقط به خاندان استعمارگر بنی هاشم عشق می ورزد. در واقع خودآگاه، ناخودآگاه، عاطفه، احساس، هیجان، رفتار روانشناختی آخوند به پستی و انحطاط و بیگانه پرستی تمایل دارد. به همین خاطر هنگامی که در پرواز از فرانسه در هواپیما از خمینی پرسیده می شود برای بازگشت به ایران چه احساسی دارید، او می گوید:هیچ. این پاسخ بیان بی اعتناعی او به میهن دوستی و مردم دوستی است. به همین خاطر است که خامنه ای از خانواده های قربانیان هواپیمای اوکرائین دلجوئی نمی کند و پیوسته باندهای فاشیستی اسلامی بسیجی را علیه مردم و علیه زنان تحریک کرده است.

نکته چهارم:

همانگونه که میدانیم هدف «مطالعات حوزوی» تولید قشون آخوند و پرورش ایدئولوگ های فاشیسم اسلامی است. در واقع این تولید برای آماده سازی مراجع تقلید است تا آنها استعمار مغزهای انسانها را طراحی کنند و هرگونه خردگرایی را در جامعه منکوب نمایند. براساس یک تخمین در ایران در حال حاضر بیش از چهارصد هزار طلبه و آخوند وجود دارد و در راس آنها پنجاه آیت الله بزرگ قرارگرفته است. یکی از نشانه های آیت اللهی و قدرت اجتهادی آنها، همانا «رساله عملیه» آنهاست. این رساله عملیه مجموعه ای از فقه شیعه پوسیده و احکام و اصول منحط و ضدعلمی است که هر مغزعقل اندیش را ویران می کند و مسخ شدگی اسلامی را در جامعه می پراکند. طبق روال سنتی خامنه ای مرجع تقلید نیست و برخی میگویند که او «مجتهدی است که متصدی مقام مرجعیت نبوده و رساله عملیه هم ندارد.». افزون برآن، بیانیه‌ای منسوب به «جمعی از طلاب و مدرسین حوزه‌های علمیه قم، مشهد و تهران» در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که در آن آمده است: «علی خامنه‌‌ای مجتهد و مرجع تقلید نیست.»

نکته پنجم:

از ابتدای انقلاب شوم اسلامی، همه آخوندها این مطلب را می دانستند. ولی خامنه ای که از مبلغان سید قطب بود، از تبلیغاتچی آیت الله طالقانی و آیت الله خمینی در پیش از انقلاب به شخص مورد احترام خمینی تبدیل شد و پس از انقلاب شوم 57 همراه با بهشتی و هاشمی رفسنجانی از کارگزاران اصلی دستورهای خمینی گشت. در ابتدا سید روح‌الله خمینی که به تزویر با تصدی روحانیون در مقام ریاست جمهوری موافق نبود، با نامزدی خامنه ای موافقت کرد و انتخابات در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ خورشیدی برگزار شد و خامنه‌ای برای دوبار رئیس جمهور شد. در دوران هشت‌ساله ریاست جمهوری سید علی خامنه‌ای، دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی برای توطئه های بیشتر و تروریسم فعال‌ شد، تبلیغات علیه لیبرالیسم سیاسی و تمدن غربی اوج گرفت و رابطه با سوریه و لیبی و چین و کره شمالی و عراق و لبنان تقویت شد. در داخل، خامنه ای به چیدن مهره های خود اقدام نمود و شبکه مافیایی فساد سیاسی و مالی را تحکیم نمود.   

نکته ششم:

پیش از درگذشت خمینی به‌عنوان نخستین «رهبر جمهوری اسلامی»، آخوند منتظری تئوریسین ولایت فقیه، برای جانشینی برگزیده شد ولی درگیری های درونی منجر به حذف منتظری شد. پس از مرگ خمینی، با توطئه هاشمی رفسنجانی مجلس خبرگان در 14 خرداد 1368 خامنه ای را با صلوات و نیرنگ رهبر کرد. از آن پس خامنه ای پایه های اقتدار فاسد خود را تحکیم نمود. او روزنامه های بیشماری را تعطیل نمود، با توطئه جیره خوارانش رفسنجانی را کشت. او قاسم سلیمانی را فرمانده نیروی قدس در منطقه گردانید تا تنش ها و تروریسم منطقه ای را سازمان دهد و با حکم «آتش به اختیار» سرکوب روشنفکران و دانشجویان و کارگران را سازماندهی نمود و جنبش های متعددی مانند جنبش های 96 و 98 را سرکوب وحشیانه نمود. خامنه ای بیشترین ضربه ها را به زنان وارد ساخت. او پیوسته دارای افکار منحط ترین آخوندها علیه زن بوده است. در ژوئیه ۱۹۹۷، او اندیشهٔ مشارکت برابر زنان در جامعه را منفی و ابتدایی و کودکانه خواند(ویکیپدیا). بعلاوه او «خانه‌داری» و «فرزندآوری» را مجاهدت و هنر زنان دانست. خامنه ای علیرغم ادعای مزورانه شعر دوستی همیشه از مرتجعانه ترین احساسها و اعتقادات دینی پیروی کرده است. در اسلام ستمگری علیه زن، یک اصل است و طبق قرآن، آیه 34 سوره النسا، مرد بر زن برتری دارد، زن باید در خدمت نیاز جنسی مرد باشد و در صورت نافرمانی، مرد باید زن را تنبیه کند. تمام دستور و سفارش قرآنی توسط خامنه ای اجرا شد و باندهای فاشیستی گشت ارشاد و بسیجی و اسیدپاشان اسلامی زندگی زنان را تباه نمودند. طبق قانون و فقه شیعه خامنه ای چهار زن در رختخواب در خدمت مرد هستند و زنها از هرگونه امتیاز سیاسی و اجتماعی باید محروم باشند. روشن است که سرکوب زنان مورد پسند همه آخوندهاست، همه آخوندها برای خامنه ای دست میزنند، همه آخوندها حتا اگر با خامنه ای اختلاف نظر سیاسی داشته باشند با بنیاد تفکر اسلامی و فقهی او موافق هستند.   

نکته هفتم:

 در تمام این دوران اسلامی، آخوند خامنه ای با سوء استفاده از ثروتهای کشوری بیشترین امکان مالی و سیاسی را برای حوزه ها و همه آخوندها و مداحان و بسیجی ها و سرداران سپاه فراهم ساخت. خامنه ای بیشترین خدمت ها را به اسلام نمود و این ایدئولوژی وحشت را در جامعه و بر رسانه و دانشگاه و مدرسه حاکم ساخت. استراتژی قدرت فردی خامنه ای می طلبید تا خامنه ای همه طبقه آخوند را مطیع و جیره خوار خود نماید. بنابراین مسئله مرجع تقلید نبودن خامنه ای بر پایه موازین سنتی شیعه، فاقد ارزش بود. خامنه ای در قدرت قرارگرفت و همه آخوندها در آستان او به سجده درآمدند. آخوندهای پول پرست دروغگو در برابر ضحاک زمانه و برای بهره گیری از «نوازش پدرانه»، پیوسته با خامنه ای کنار آمده اند و دشمنی خود را با ملت و خردگرایی نشان داده اند. آیت الله های مرتجع مانند آیت الله اراکی، آیت الله گلپایگانی، آیت الله مرعشی نجفی، آیت الله یوسف صانعی، آیت محمد باقر حکیم، آیت الله مشکینی، آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله جوادی آملی از خامنه ای مرجعیت او حمایت نمودند و گفتند «ما اجتهاد و عدالت حضرت آیت الله خامنه‌ای (دامت برکاته) را تأیید می‌کنیم.»

نکته هشتم:

در جامعه ایران انقلاب سوم در جریان است و هدف آن سرنگونی ولایت مطلقه خامنه ای و پایان دادن به ساختار سیاسی دینی و فاسد کنونی است. دوره آنتاگونیسم قطعی جامعه ایران با اسلام سیاسی و حکومت مطلقه است، دوره شتاب فروریزی دین اسلام و شیعه گری است، دوره رنسانس ایرانیت و پیوند آن با ارزش های بزرگ انسان گرایی و مدرنیته مانند دمکراسی و آزادی و حکومت لائیک است، دوره برابری زن و مرد و برآمد آشکار نقش زنان در تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در ایران است. دنیای استبداد دینی مذهبی خامنه ای به زلزله بیسابقه دچار شده و امکان فروریزی سریع رژیم آخوندی بیش از هر زمانی مطرح است. خامنه ای تشنه قدرت مطلقه به وحشت افتاده است زیرا نگران از دست دادن قدرت مطلقه خود و ثروتهای بسیار کلان خود و جان خود و خانواده اش است. درون نظام تبهکارش شکاف افتاده، دلسردی و تردید و خستگی در نیروهای سرکوب ظاهر شده، رژیم اش در جهان کاملن در انزوا قرارداشته و بنابراین در زمانه ای که ایدئولوژی منحط اسلام قدرت بسیج خود را از دست داده است، سرکوب خیابانی و شکنجه در زندان و قتل تظاهرکنندکان و اعدام جوانان به اوج رسیده است. خامنه ای در سخن آبان 1401 خود خطاب به بسیجی ها گفت :«ولاتهنواولاتحزنواوانتم الاعلون ان کنتم مومنین. و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید، اگر ایمان داشته باشید.». ما میدانیم که بسیاری از آیه های جنایتکارانه در قرآن، یا در حال سفارش برای انجام کشتار است و یا در ایجاد دلگرمی برای نیروهای کشتار است. این سخن خامنه ای بیانگر ترس او از شرایط شور انقلابی انقلابیون ایران است. او به سرکوبگران می گوید مردم را بکشید، تردید نکنید و سست نشوید. ولی پیام مردم مبارز و متحد ایران به خامنه ای اینست: استالین با اردوگاه هایش نابود شد، هیتلر با جنگ طلبی و کوره های آدم سوزی اش به هلاکت رسید و تو، خامنه ای جنایتکار آدمکش اسلامی نیز، با انقلاب ایرانیان نابود خواهی شد.

حکومت مطلقه‌ی دینی: هنگامه‌ای که ایران را در بند «خدای بر زمین» توهمی خامنه‌ای گرفتار کرده

  ایران امروز نه‌فقط زیر سایه یک نظام دینی، بلکه در زندان رسمی «خدای بر زمین» گرفتار آمده است که آرام‌آرام سراسر جامعه را به سکوت و تسلیم کش...