اعدامهای گسترده در ماههای گذشته، بهویژه در بازههای زمانی کوتاه، نشاندهنده تمایل نهادهای امنیتی برای استفاده از ترس بهعنوان ابزار کنترل اجتماعی است. طی تنها چهار روز در ماه مه، ۲۲ نفر در زندانهای مختلف ایران اعدام شدند. بسیاری از این افراد بدون طی روند دادرسی عادلانه و بر پایه اعترافاتی که تحت شکنجه بهدست آمدهاند، به مرگ محکوم شدهاند. گزارشهای منابع حقوق بشری نشان میدهد که تعداد کل اعدامها در سال ۲۰۲۴ از مرز هزار نفر گذشت و این روند در سال جدید نیز شتاب گرفته است.
در کنار آن، خیزشهای اجتماعی و صنفی با خشونتی سازمانیافته پاسخ داده میشود. از جمله مهمترین نمونههای اخیر، اعتصاب سراسری رانندگان کامیون در بیش از ۱۵۰ شهر ایران بود. این حرکت اعتراضی که با خواستههای معیشتی ساده آغاز شد، بهسرعت با سرکوب شدید، بازداشت و تهدید معترضان همراه شد. برخورد با معلمان، بازنشستگان، و کارگران نیز طی ماههای گذشته شدت یافته و نشانهای از عزم حاکمیت برای خاموشکردن هرگونه صدای اعتراضی است.
در عرصه رسانه و اطلاعات، خامنهای و نهادهای تحت امر او جنگی خاموش اما مؤثر علیه روزنامهنگاران، نویسندگان و حتی خانوادههای آنان بهراه انداختهاند. خبرنگاران رسانههای فارسیزبان خارج از کشور از تهدید و فشار علیه اعضای خانوادهشان در ایران خبر دادهاند. این اقدامها نهتنها خلاف اصول اولیه آزادی بیان است، بلکه تاکتیکی هدفمند برای مرعوبکردن فعالان رسانهای و مسدودکردن جریان آزاد اطلاعات بهشمار میرود.
نقض حقوق بشر در ایران امروز، نه ناشی از بینظمی یا ناهماهنگی، بلکه حاصل سیاستگذاری آگاهانه و سیستماتیک توسط رأس قدرت است. خامنهای بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی، نهتنها در برابر این اقدامات سکوت نکرده، بلکه با تأیید ضمنی یا صریح، زمینه را برای تداوم و تشدید آنها فراهم ساخته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر