google-site-verification: google15269942918ec366.html راه آزادی: ژوئن 2025

۱۴۰۴ خرداد ۱۹, دوشنبه

حکومت مطلقه‌ی دینی: هنگامه‌ای که ایران را در بند «خدای بر زمین» توهمی خامنه‌ای گرفتار کرده

 





ایران امروز نه‌فقط زیر سایه یک نظام دینی، بلکه در زندان رسمی «خدای بر زمین» گرفتار آمده است که آرام‌آرام سراسر جامعه را به سکوت و تسلیم کشانده. در این ساختار، تنها مسلمان شیعه رسمی اجازه نفس کشیدن دارد و باقی مردم یا باید در بی‌هویتی و مرگ خاموش زندگی کنند، یا مجبور به تبعید ناخواسته شوند. بر صدر این حاکمیت، علی خامنه‌ای نشسته است؛ دیکتاتوری خودخوانده که اعتقاد دارد قرآن و فقه، تمامیت زندگی را در کنترل دارد.



کالبد شکافی حکومتی که انسانیت را هدف ساخته

از زمان انقلاب ۱۳۵۷، قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها اقلیت‌های مصوبِ یهودی، زرتشتی، و مسیحی را به رسمیت می‌شناسد – و آن‌هم کاملاً تحت شرایط محدود. هیچ‌کدام از مسلمانان اهل سنت، بهائیان، مسیحیان پروتستان، یارسان‌ها و سایر مذاهب مجوز واقعی زیست انسانی ندارند . قانون گزینش (Gozinesh) عملاً اجازه تحصیل، اشتغال و شرکت در امکانات دولتی را توسط آزمون عقیدتی صرفاً به مسلمانان شیعه می‌دهد  . نتیجه؟ سرزمینی تقسیم‌شده بین «حوزه‌ی مشروع شیعه» و یک میان‌سرزمین جهنمی برای همه‌ی دیگران.


حتی در مدارس، کودکان با پیام شیعی‌گری اجباری مواجه‌اند؛ رسانه‌ها، کتب درسی، و شبکه‌های فرهنگی و هنری تماما در خدمت این ایدئولوژی‌اند؛ و کوچک‌ترین نشانه‌ای از باور متفاوت، جرم یا ناپاک محسوب می‌شود . شمار قابل‌توجهی از مسلمانان اهل سنت، بهائیان یا مسیحیان پروتستان هنگام ثبت‌نام دانشگاه، استخدام در ادارات یا حتی دریافت پاسپورت، به دلیل «نام شیعه» در پرونده شخصی‌شان با مانع مواجه می‌شوند.


خامنه‌ای: دیکتاتوری با توهم «خدای بر زمین»


خامنه‌ای، بازمانده‌ای از حوزه است که امروز قدرتش را نه بر مبنای رای مردم، بلکه بر اساس ادعای الهی بودن حکومت بنا کرده است. وی در December 2022 در نشست شورای امنیت فرهنگی کشور دستور داده است «انقلاب فرهنگی جدیدی» آغاز شود که نهادهای مذهبی و آموزشی را عمیق‌تر کنترل کند . این اقدامی برای اصلاح فرهنگی نیست؛ بلکه اطلاعات رسمی حکومتی به‌صراحت نشان می‌دهد که هدف حذفِ حتی وجود ذهنی «دیگری» در جامعه است.


خامنه‌ای باور دارد که تنها نسخه شیعه توانایی ذخیره ارزش‌ها‌ و امنیت کشور را دارد، و این، دلیل مشروعیت دیکتاتوری خود اوست. او به گونه‌ای سخن می‌گوید گویی نماینده مستقیم خدا در زمین است؛ دیدگاهی که تمامیت‌خواهی دینی را توجیه می‌کند و قدرتی را در اختیار سپاه، بسیج و نهادهای دینی قرار می‌دهد که کوچک‌ترین صدایی از انسان خارج نشود.


قیمت سنگین حاکمیت مذهبی بر جان مردم

  • در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، اکثریت دست‌گیرشدگان و کشته‌شدگان را اقلیت‌های مذهبی و قومیتی تشکیل می‌دادند. بر اساس گزارش ماموریت حقیقت‌یاب سازمان ملل، در این شورش‌ها، کُردها و بلوچ‌ها به‌طور نامتناسبی مورد زندان، شکنجه، قتل‌گاه و ناپدیدشدن قرار گرفتند .
  • پرونده بهائیان، نمونه افراطی‌تر ظلم است: تبعیض ساختاری، تخریب قبرستان‌ها، محروم‌کردن از حق شهروندی و دستگیری اعضا در مرداد ۱۴۰۳ از جمله تازه‌ترین اقدامات علیه این جامعه بود .
  • مسلمین غیرشیعه مانند اهل سنت، محصور در مناطق کم‌سرمایه‌اند و حتی شهادت قضایی‌شان در دادگاه ارزش قانونی ندارد؛ گویی انسان نیستند .
  • در بابِ اقلیت‌های شیعی دیگر مانند خاک‌پاکان (Yarsan)، تصرف اماکن مذهبی، بازداشت و شکنجه، ممنوعیت فعالیت‌های دینی و تخریب مسجدها توسط نهادهای امنیتی رسمی به عمل آمده .



این همه ظلم، گرچه در قالب حفظ امنیت و وحدت ملی پوشانده می‌شود، اما ماهیتش چیزی نیست جز حکومت دینی دیکتاتورمنش، رو به سوی حذفِ تفاوت در تنِ یک ملتِ بزرگ.


چشم‌انداز و ضرورت تغییر


آنچه امروز با آن مواجه‌ایم، نه اختلاف ایدئولوژیک، بلکه پروژه‌ای نظامی شده برای نابودی «انسانِ آزاد» در ایران است؛ انسانی که حق انتخاب دین، مبنا، و زندگی دارد. تا زمانی که ادعای الهیت قدرت بر زمین پابرجاست، ایران از آزادی واقعی و همزیستی آزادانه، فقط آرزویی خفته است.


فقط با تساوی حقوق مذهبی، تغییر قانونی سیستم گزینش عقیدتی، و رفع انحصار دینی حق مدیریت جامعه، می‌توان از وضعیت کنونی عبور کرد. تا چنین نکند، هر ایرانی غیرشیعه، هر افغانستانی مستقر در ایران، و حتی هر ایرانی شیعه منتقد، محکوم به زندگی در حاشیه زندگی است؛ یا بی‌هفته تبعید، یا در مقابل قدرت خرد می‌شود.


سرکوب در سایه سکوت – روایت تازه‌ای از نقض حقوق بشر در ایران ۲۰۲۵


 در سال ۲۰۲۵، جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله‌ای بی‌سابقه از سرکوب‌های داخلی شده است؛ مرحله‌ای که حتی در سال‌های پرتنش گذشته نیز کمتر نظیر آن دیده شده بود. افزایش نگران‌کننده اعدام‌ها، برخورد خشن با معترضان، و گسترش فضای خفقان رسانه‌ای از مهم‌ترین وجوه سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای است که مستقیماً از سوی بالاترین سطوح حاکمیت، از جمله شخص علی خامنه‌ای، هدایت می‌شود.


اعدام‌های گسترده در ماه‌های گذشته، به‌ویژه در بازه‌های زمانی کوتاه، نشان‌دهنده تمایل نهادهای امنیتی برای استفاده از ترس به‌عنوان ابزار کنترل اجتماعی است. طی تنها چهار روز در ماه مه، ۲۲ نفر در زندان‌های مختلف ایران اعدام شدند. بسیاری از این افراد بدون طی روند دادرسی عادلانه و بر پایه اعترافاتی که تحت شکنجه به‌دست آمده‌اند، به مرگ محکوم شده‌اند. گزارش‌های منابع حقوق بشری نشان می‌دهد که تعداد کل اعدام‌ها در سال ۲۰۲۴ از مرز هزار نفر گذشت و این روند در سال جدید نیز شتاب گرفته است.


در کنار آن، خیزش‌های اجتماعی و صنفی با خشونتی سازمان‌یافته پاسخ داده می‌شود. از جمله مهم‌ترین نمونه‌های اخیر، اعتصاب سراسری رانندگان کامیون در بیش از ۱۵۰ شهر ایران بود. این حرکت اعتراضی که با خواسته‌های معیشتی ساده آغاز شد، به‌سرعت با سرکوب شدید، بازداشت و تهدید معترضان همراه شد. برخورد با معلمان، بازنشستگان، و کارگران نیز طی ماه‌های گذشته شدت یافته و نشانه‌ای از عزم حاکمیت برای خاموش‌کردن هرگونه صدای اعتراضی است.


در عرصه رسانه و اطلاعات، خامنه‌ای و نهادهای تحت امر او جنگی خاموش اما مؤثر علیه روزنامه‌نگاران، نویسندگان و حتی خانواده‌های آنان به‌راه انداخته‌اند. خبرنگاران رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور از تهدید و فشار علیه اعضای خانواده‌شان در ایران خبر داده‌اند. این اقدام‌ها نه‌تنها خلاف اصول اولیه آزادی بیان است، بلکه تاکتیکی هدفمند برای مرعوب‌کردن فعالان رسانه‌ای و مسدودکردن جریان آزاد اطلاعات به‌شمار می‌رود.


نقض حقوق بشر در ایران امروز، نه ناشی از بی‌نظمی یا ناهماهنگی، بلکه حاصل سیاست‌گذاری آگاهانه‌ و سیستماتیک توسط رأس قدرت است. خامنه‌ای به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی، نه‌تنها در برابر این اقدامات سکوت نکرده، بلکه با تأیید ضمنی یا صریح، زمینه را برای تداوم و تشدید آن‌ها فراهم ساخته است.


سایه تهدید – استراتژی منطقه‌ای خامنه‌ای در مواجهه با غرب و منطقه


 هم‌زمان با تشدید سرکوب داخلی، جمهوری اسلامی ایران به رهبری علی خامنه‌ای، سیاست خارجی خود را نیز با تهدید و مداخله فعال در منطقه دنبال می‌کند. تهران با تکیه بر گروه‌های نیابتی، توسعه موشک‌های دوربرد، و تهدید علنی دشمنان خارجی، چهره‌ای تهاجمی‌تر از همیشه به خود گرفته است.


در ماه‌های اخیر، نیروهای وابسته به ایران حملاتی از خاک سوریه به مواضع اسرائیل در بلندی‌های جولان ترتیب دادند. این نخستین مورد از حملات مستقیم پس از تغییر وضعیت میدانی در سوریه طی دسامبر گذشته بود. گروه‌های تحت حمایت تهران مانند حزب‌الله لبنان و حوثی‌های یمن نیز فعالیت خود را افزایش داده‌اند، به‌ویژه در هماهنگی با تنش‌های موجود در غزه، اسرائیل و دریای سرخ. این اقدامات در کنار تهدیدهای لفظی صریح علی خامنه‌ای علیه آمریکا و اسرائیل، نشان‌دهنده سیاستی تهاجمی با هدف حفظ نفوذ و بازدارندگی منطقه‌ای است.


خامنه‌ای در سخنرانی اخیر خود به مناسبت عید فطر، خطاب به قدرت‌های غربی هشدار داد که هرگونه تجاوز علیه ایران با “پاسخی سخت و کوبنده” مواجه خواهد شد. این لحن، نه‌تنها بازتاب نگرانی‌های امنیتی جمهوری اسلامی در داخل است، بلکه ابزاری برای فرافکنی بحران‌ها به بیرون از مرزها نیز محسوب می‌شود. از سوی دیگر، ایالات متحده و اتحادیه اروپا با وضع تحریم‌های جدید علیه بخش‌های کلیدی مانند برنامه موشکی و نهادهای مرتبط با سپاه قدس، به این تهدیدها واکنش نشان داده‌اند.


در این میان، برنامه هسته‌ای ایران نیز بار دیگر به کانون نگرانی‌های بین‌المللی بازگشته است. گزارش‌هایی از ساخت یک سایت مخفی هسته‌ای جدید به نام “رینبو” منتشر شده که به‌نظر می‌رسد بخشی از پروژه توسعه موشک‌های بالستیک و کلاهک‌های قابل حمل باشد. علاوه بر این، آزمایش موشک “قاسم بصیر” در اوایل مه ۲۰۲۵، پیام صریحی به غرب ارسال کرد: ایران نه‌تنها از مسیر تنش عقب‌نشینی نمی‌کند، بلکه آماده مواجهه مستقیم است.


سیاست خارجی خامنه‌ای را نمی‌توان جدا از بحران مشروعیت داخلی و فشارهای اجتماعی درون ایران تحلیل کرد. حاکمیت تلاش می‌کند با قدرت‌نمایی در خارج، پایه‌های لرزان خود در داخل را تقویت کند. اما تجربه نشان داده این راهکار، بیش از آن‌که ثبات بیاورد، بحران‌آفرینی می‌کند – هم برای ایران، و هم برای منطقه.


حکومت تروریستی: قدرت‌گیری سپاه پاسداران و ابعاد ظلم‌آمیز آن


 

سپاه پاسداران، با تمرکز گسترده در اقتصاد، امنیت و سیاست، به‌واقع حکومت موازی در ایران شده است. بودجه ۲۰۲۵ صرف تبلیغات، خرید تسلیحات و امنیت داخلی شده و بخش رفاهی ایرانیان عملاً نادیده گرفته شده‌اند . گزارش‌ها نشان می‌دهند IRGC نقش تسلط بر پروژه‌های زیرساختی را ایفا می‌کند: از انحصار پروژه‌های آبی تا فساد در خدمت منافع سیاسی آن‌ها .


در سطح داخلی و بین‌المللی، IRGC نیروی اصلی سرکوب اعتراضات، دستگیری فعالان، ترور مخالفان در خارج، و حمایت از گروه‌های نیابتی تروریستی نظیر حزب‌الله و حوثی‌هاست . در بریتانیا اخیراً دست‌کم چهار نفر به‌دلیل توطئه علیه دیپلمات‌های اسرائیلی بازداشت شدند و پارلمان بریتانیا فهرست IRGC به‌عنوان سازمان تروریستی تصویب شد . این سازمان نیز نقش اساسی در قتل‌ها و شکنجه‌های سیاسی در داخل دارد.


بحران ایمان: تشدید سرکوب مسیحیان ایران


 

مسیحیان در ایران، به‌ویژه افراد بومی یا گرویده، با فشارهای بی‌سابقه‌ای مواجه‌اند. در سال ۲۰۲۴، دادگاه‌ها به ۹۶ مسیحی مجموعاً ۲۶۳ سال زندان صادر کردند؛ این میزان شش‌ برابر سال قبل است. به‌طور مثال، در مارس ۲۰۲۵، نرگس نصیری، یک زن باردارِ مسیحی، به ۱۶ سال زندان و ۱۵ سال محرومیت اجتماعی محکوم شد، و مهران شاملوی و عباس سوری در مجموع بیش از ۲۵ سال زندان دریافت کردند . بازداشت گسترده مسیحیان در جشن‌های کریسمس و تجمعات مذهبی، مانند ده‌ها نفر در شب‌کریسمس سال ۲۰۲۴، نشانه‌ای از وخامت وضعیت است . اخیراً Article 18 نیز گزارش دیگری منتشر کرده که تاکید بر تنش دارد  .


محرومیت حق آزادی مذهب و رفتار تعقیبی، باعث افزایش پناه‌جویی مسیحیان شده است. برخی چون Ghasemzadeh در پاناما اقامت موقت گرفته‌اند، چرا که بازگشت به ایران برای‌شان به معنای زندان و شکنجه است  . این فشارها نه فقط افراد را هدف قرار داده، بلکه شدت و نظام‌مند بودن آن‌ها به‌وضوح نشان‌دهنده نقض حقوق انسانی و مذهبی در ایران است.


جنایت بی‌پایان: تعرض سیستماتیک حکومت علیه بهائیان

 


بهائییان در ایران با یک نظام سرکوب عمیق و همه‌جانبه مواجه‌اند. سازمان حقوق‌بشری UN و متخصصان مستقل، تخریب گسترده قبرستان‌های بهائی و جلوگیری از دفن شایسته را جنایتی اعلام کرده‌اند. هزاران قبر طی دهه‌ها نابود یا به‌صورت دسته‌جمعی دفن شده‌اند و رژیم مرتکب «جنایت علیه بشریت» دانسته شده است . مقامات عالیرتبه بین‌المللی، از جمله Prof. Ghanea در شورای حقوق بشر، گفته‌اند: «نمی‌توان پشت قوانین قبرستان پنهان شد تا حق دفن بهائیان را سلب کرد»  .


اقدامات سوءشامل درخواست هزینه‌های گزاف برای دفن در رفسنجان و حفر خرابه‌های عظیم برای محدودسازی دسترسی به قبرستان است؛ اقداماتی که انگیزه آشکار برای تحقیر و تخریب این جامعه را نشان می‌دهد . حقوق‌بشر بین‌الملل نیز خواهان بررسی ابعاد آن به‌عنوان جنایت شده است .


محکومیت مهدی رحیمی و کیا نوری‌نیا، دو نوکیش مسیحی، به مجموعاً ۲۴ سال حبس


 

مهدی رحیمی و کیا نوری‌نیا، دو نوکیش مسیحی ساکن تبریز، توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب این شهر مجموعاً به ۲۴ سال حبس تعزیری، بیش از دو میلیارد تومان جزای نقدی و ۳۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدند.

حکم این دو نوکیش مسیحی در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی حسن فتح‌نژاد، بدون حضور متهمان و اخذ دفاعیات آنان صادر و اخیراً به ایشان ابلاغ شده است.

محرومیت از حقوق اجتماعی می‌تواند فشار اقتصادی قابل توجهی بر شهروندان وارد کند و آنان را از بسیاری از حقوق اساسی‌شان محروم سازد. از جمله این حقوق، می‌توان به محرومیت از استخدام یا اشتغال در کلیه دستگاه‌های حکومتی، اعم از قوای سه‌گانه، سازمان‌ها و شرکت‌های وابسته به آن‌ها، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلح، سایر نهادهای تحت نظر رهبری، شهرداری‌ها و مؤسسات مأمور به خدمات عمومی اشاره کرد.

اتهام‌های مطرح‌شده علیه این شهروندان مسیحی «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق ترویج عقاید انحرافی مسیحیت صهیونیستی» و «قاچاق کالای ممنوعه» عنوان شده است. قاضی دادگاه در رأی خود، کتب مکشوفه از جمله انجیل و سایر کتاب‌های مسیحی را «منحرف و ضاله» توصیف کرده و آن‌ها را به‌عنوان کالای ممنوعه قلمداد کرده است.

به گفته مهدی رحیمی (شناخته‌شده با نام انتخابی «سموئیل»)، در گفت‌وگویی با سازمان ماده ۱۸، مأموران وزارت اطلاعات استان آذربایجان شرقی در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۳ با یورش به منزل وی، اقدام به ضبط چند جلد انجیل، کتاب‌مقدس و سایر منابع مرتبط با مسیحیت کردند. آقای رحیمی در آن زمان در سفر خارج از کشور به سر می‌برد و حکم صادره علیه او به‌صورت غیابی بوده است.

بر اساس اطلاعات دریافتی از سازمان ماده ۱۸، این یورش در چارچوب یک عملیات گسترده‌تر علیه نوکیشان مسیحی در شهرهای تهران، مشهد، بندرعباس و تبریز صورت گرفته است.

همچنین دادگاه انقلاب ضمن صدور این احکام، حکم به مصادره وسایل شخصی ضبط‌شده، از جمله تلفن‌های همراه و تبلت‌ها، به نفع وزارت اطلاعات جهت استفاده در «اقدامات پژوهشی و آموزشی در همایش‌های تخصصی» داده است.

از دیگر بخش‌های این حکم، می‌توان به صدور دو سال حبس تعزیری دیگر بابت نگهداری کتاب‌های مقدس، و همچنین الزام به پرداخت ده برابر ارزش برآوردشده کتاب‌های توقیف شده به‌عنوان جریمه نقدی اشاره کرد. در حکم توضیح داده نشده که این ارزش گذاری برچه اساسی تعیین شده است.

بارها ماموران امنیتی در یورش به منازل مسیحیان به ویژه نوکیشان، و کلیساهای خانگی دست به توقیف کتابمقدس به فارسی زده و از ان به عنوان مدرک جرم علیه مسیحیان بازداشت شده استفاده می کنند. یکی از اتهامات هاکوپ گوچومیان شهروند ارمنستانی که در حال تحمل ده سال حبس در ایران است،داشتن هفت جلد انجیل فارسی بوده است.

حکومت مطلقه‌ی دینی: هنگامه‌ای که ایران را در بند «خدای بر زمین» توهمی خامنه‌ای گرفتار کرده

  ایران امروز نه‌فقط زیر سایه یک نظام دینی، بلکه در زندان رسمی «خدای بر زمین» گرفتار آمده است که آرام‌آرام سراسر جامعه را به سکوت و تسلیم کش...