***
جمهوری اسلامی از ابتدای تاسیس، با عدم به رسمیت شناختن دین بهایی در قانون اساسی ایران، حذف بزرگترین اقلیت دینی کشور را آغاز کرد. حاکمیت ایران در چند دهه گذشته بهزعم خود سعی کرده با تحت فشار و آزار قرار دادن بهاییان، این بخش از جامعه ایرانی را به نابودی بکشاند.
جعل مطالب دروغین علیه شهروندان بهایی، یکی از ترفندهای جمهوری اسلامی برای به انزوا کشیدن جامعه بهایی ایران بوده است. حکومت ایران در این سالها با استفاده از کلیه رسانههای داخلی و وابسته، نظیر کتابهای تاریخ مدارس، مطبوعات، کتب منتشره، برنامههای رادیویی و تلویزیونی، بهطور پیدرپی و مستمر، جامعه را با اخبار و مطالب خلاف واقع علیه بهاییان بمباران اطلاعاتی کرده است.
در مقابل، نهتنها به بهاییان اجازه استفاده از رسانه برای پاسخگویی به اتهامات وارده در وطن خودشان را ندادهاند، بلکه رسانههای داخلی را هم از درج اخبار نقض حقوق بهاییان یا تحقیق در مورد صحت مطالب مربوط به ایشان، منع کرده است.
بهاییان در سینمای جمهوری اسلامی
وضعیت سینما با رسانههای داخلی دیگر متفاوت بود. حدود یک دهه پس از وقوع انقلاب اسلامی، سینمای مستقل ایران با فیلمسازانی نظیر «عباس کیارستمی» و «امیر نادری»، به چهره جهانی تبدیل شد.
این سینما فارغ از هر نوع سمتگیری سیاسی، به نشان دادن زندگی واقعی مردم ایران میپرداخت. بسیاری از مردم جهان، ایران را از تصاویر همین فیلمها میشناختند. هرچند آثار تولید شده در این سینما همواره از طرف مسوولین به سیاهنمایی متهم میشدند، ولی مردم جهان تصاویر این آثار بر پرده سینما را بازتاب زندگی مردم ایران میدانستند.
در این سینما، جایی برای پرداختن به موضوع بهاییان یا حتی کاراکتر بهایی در فیلمنامه نبود، زیرا هرگونه تصویرسازی غیرواقعی و دروغین از بهاییان، میتوانست ژست حقوقبشری جمهوری اسلامی را در جهان مخدوش کند. بهخصوص آنکه بهاییان در همه کشورهای دنیا پراکنده و برای جهانیان شناخته شده بودند. همچنین بهعنوان یکی از ادیان و مذاهب رسمی، در کنار نمایندگان ادیان دیگر مانند اسلام و مسیحیت، در سازمان ملل متحد نماینده داشتند.
از طرف دیگر، نمایش واقعیت بهاییان در سینمای ایران، صرف هزینه و تبلیغات ضدبهایی حکومت را زیر سوال میبُرد. تبلیغاتی که بهاییان را جاسوس، ضدایران و گمراه معرفی میکرد. پس، واژه «بهایی» به ممنوعترین کلمه در سینمای ایران تبدیل شد و از خط قرمز سینمای جمهوری اسلامی محسوب میشود.
حتی ساختن فیلمی یا نام بردن از شهدای بهایی جنگ در یک فیلم، جزو ممنوعیتهای کار در سینمای ایران به حساب میآید. «محمدعلی باشه آهنگر»، کارگردان فیلم «سرو زیر آب»، در نشست رسانهای جشنواره فیلم فجر به وضوح میگوید که در سینمای ایران نمیشود در مورد شهدای بهایی فیلم ساخت. قابل ذکر است که «ایرانوایر» پیشتر دستکم هجده تن از شهدای بهایی جنگ را طی مطالبی معرفی کرده است.
محدودیت در سینمای ایران به حدی است که حتی اشارهای غیرمستقیم به بهاییان هم در فیلمها ممنوع است. «محمد رسولاُف»، در فیلم «لِرد»، برنده جایزه «نوعی نگاه» جشنواره کن، برای نخستین بار در سینمای ایران، تصویری را از فشارهای وارده بر بهاییان -هر چند کوتاه و ناقص- بدون نام بردن از واژه بهایی به نمایش گذاشت.
در سکانسی از فیلم متوجه میشویم که کودکی بهایی بهدلیل اعتقادات مذهبی از مدرسه روستا اخراج میشود. پس از مدتی کوتاه، این کودک خودکشی میکند، ولی به خانواده او اجازه دفن فرزندشان را در گورستان روستا نمیدهند.
همین سکانس کوتاه موجب شد که کارگردان به دفاع از بهاییان متهم شود. رسولاف پس از چند جلسه بازجویی، محاکمه و زندانی شد.
تنها فیلمی که پس از انقلاب اسلامی از بهاییان نام برده، فیلم «محیا» ساخته «اکبر خواجویی»، تولید سال ۱۳۸۶ است. در سکانسی از فیلم، «شهاب حسینی» (بازیگر فیلم) پس از اینکه «الهام حمیدی» (بازیگر دیگر فیلم) به خواستگاری او بدون دلیل پاسخ رد میدهد، میگوید: «مسیحی، کلیمی، گبر یا بهایی که نیستی؟»
دیالوگ بالا به این نکته اشاره دارد که درصورتیکه یکی از اینان باشی، نمیتوانی یا نباید با فرد مسلمان ازدواج کنی.
بهاییان در تلویزیون جمهوری اسلامی
سیمای جمهوری اسلامی مانند سایر رسانههای وابسته داخلی، با تهیه و پخش مستندها یا میزگردهایی، هدف نظام، یعنی نفرت پراکنی علیه بهاییان را دنبال کرده است. این برنامهها عمدتا بهشکلی جانبدارانه و یک طرفه ساخته شده و بهاییان اجازه اظهارنظر در برابر تهمتهای وارده در برنامه را نداشتهاند.
صداوسیما حتی یک قسمت از پربینندهترین برنامههای تلویزیون به نام «ماه عسل» با اجرا «علی ضیا» را در یکی از بهترین زمانهای پخش، یعنی پیش از افطار غروب روز جمعه ۲۷مرداد۱۳۹۱، به این موضوع اختصاص داد.
همچنین در سالهای، اخیر تلویزیون دولتی ایران جعل تاریخ را به هدف نفرتپراکنی و دشمنسازی علیه هموطنان بهایی در برخی سریالهای تاریخی مانند «معمای شاه» ادامه داده است.
آخرین نمونه از حمله رسانهای به بهاییان، در فصل دوم سریال در حال پخش «سرزمین مادری»، ساخته «کمال تبریزی» قابل مشاهده است. در یکی از سکانسهای فیلم، رهی (شهاب حسینی) با یونیفرم سربازی سر زده به مراسم عروسی شاپرک (نیکی کریمی) میرود و با فریاد به او هشدار میدهد: «شاپرک، من فقط ازت یک سوال دارم میفهمی داری چیکار میکنی؟ تو داری با یک خانواده بهایی وصلت میکنی، میفهمی؟» در همان حال، ماموران به او میرسند و او را با ضربهای از پشت نقش زمین میکنند.
پخش سریال سرزمین مادری، نخستین بار در سال ۱۳۹۲ آغاز شد، اما پس از پخش ۴ قسمت بهدلیل توهین و تحریف تاریخ لرهای بختیاری، با موج اعتراضات در مناطق لرنشین مواجه شد. بعد از این اعتراضات، پخش ادامه قسمتهای سرزمین کهن متوقف شد تا در برخی صحنهها و دیالوگها اصلاحات انجام شود که بر این اساس، برخی از صحنههای مجموعه دوباره فیلمبرداری شد.
پخش سریال پس از ده سال، از مهر۱۴۰۲ دوباره آغاز شد.
پخش سریال سرزمین مادری بهدلیل توهین و تحریف تاریخ مردم لر متوقف شد و صحنههای مرتبط با موضوع مزبور حذف و اصلاح شدند، ولی تحریف و توهین به بخش دیگری از مردم این سرزمین یعنی بهاییان، اجازه پخش پیدا میکند؛ حتی فصل دوم سریال که تحریف تاریخی علیه بهاییان صورت میگیرد، بلافاصله بعد از پایان فصل و بدون اطلاع سازندهاش پخش میشود.
بهاییان ایران در فیلمهای خارج از کشور
جمهوری اسلامی سالها تلاش کرد تا با تحریف اخبار و جعل مطالب غیرواقع علیه بهاییان، سرکوب این اقلیت دینی را در میهنشان از چشم جهانیان پنهان کند، ولی فیلمسازان مستقل در خارج از کشور با ساختن آثار مستند، به بازگویی واقعیت در مورد بهاییان ایران پرداختند.
چندین فیلم مستند در مورد وضعیت بهاییان در ایران ساخته شده که در ادامه، به معرفی چند نمونه از این آثار خواهیم پرداخت.
تابوی ایرانی؛ رضا علامهزاده
«رضا علامهزاده»، کارگردان، مستندساز و نویسنده ساکن هلند است. «تابوی ایرانی»، نخستین فیلم در مورد آزارواذیت بهاییان در ایران است. بخشهایی از فیلم شامل تصاویر فرستاده شده توسط بهاییان از ایران است. یکی از موضوعات مرکزی فیلم، مهاجرت اجباری بهاییان از ایران است. علامهزاده در انتهای فیلم میگوید که دلیل فشارهای حکومت ایران به بهاییان این است تا آنان را مجبور به ترک وطن خود کنند.
باغبان؛ محسن مخملباف
«محسن مخملباف»، نویسنده و کارگردان صاحبنام پس از انقلاب اسلامی است. در ابتدا، مخملباف بهعنوان پدیده سینمای انقلاب شناخته میشد، اما کمکم با تغییر طرز تفکر و اندیشه، مورد بیمهری مسوولان قرار گرفت. او در سال ۱۳۸۴ از کشور خارج شد و به فیلمسازی در خارج از کشور ادامه داد.
مخملباف فیلم باغبان را در سال ۱۳۹۱ ساخت. این فیلم، داستان یک فیلمساز ایرانی بههمراه پسرش است که برای تحقیق در مورد آیین بهایی، به حیفا میروند. آنان کنجکاو هستند تا درباره این آیین که پیشینه ایرانی دارد، بیشتر بدانند. باغبان، یک اثر شاعرانه است که بدون محدودیتهای جمهوری اسلامی برای نخستین بار بهطور بیطرفانه، یک آیین ایرانی را به تصویر میکشد.
شمعی روشن کن؛ مازیار بهاری
«مازیار بهاری»، فیلمساز و روزنامهنگار ساکن بریتانیا است. او سالها گزارشگر هفتهنامه «نیوزویک» بود. بهاری پس از وقایع انتخابات ریاستجمهوری به مدت ۱۱۸ روز در ایران بازداشت بود.
شمعی روشن کن، «تاریخ زندگی اجتماعی بهاییان را از ابتدا تاکنون روایت میکند. قصه شکنجههای آنها در زمان قاجار، گوشهوکنایههای مردم عادی که در زمان پهلوی مرید روحانیون بودند و روزگار آنها پس از انقلاب ۱۳۵۷. از زمان انقلاب اسلامی تا امروز، بهاییان شهروندان درجه دوم جمهوری اسلامی محسوب میشوند و از حق استخدام و آموزش دانشگاهی محروم شدهاند.
راوی اتفاقات سی و چند سال اخیر، فرزندان، خواهران و برادران قربانیان هستند. آنهایی که جلوی دوربین بغض خود را فرو میخورند و تعریف میکنند.»
سالهای ترس؛ امین ضرغام
«امین ضرغام»، مستندساز ساکن کانادا است. او فارغالتحصیل مدرسه عالی سینما و تلویزیون است و سابقه دستیاری کارگردان معروف سینمای ایران نظیر «فریدون رهنما» و «پرویز کیمیاوی» را دارد.
امین ضرغام خودش بهایی است و سالهای ترس، روایتگر دوران کودکی تا جوانی، یا به تعبیری، سالهای ترس او در ایران است. ترسهایی که همه بهاییان در ایران با آن روبهرو هستند و همچنان ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر