مهوش ثابت (شهریاری)»، زندانی بهایی، در نامهای از زندان اوین به شرح زندگی شهروندان بهایی در جمهوری اسلامی پرداخته است.
این زندانی عقیدتی که بهخاطر اعتقادات دینی خود در حال گذراندن حکم ده سال حبس در زندان اوین است، در این نامه مردم ایران را مخاطب قرار داده و نوشته است: «اگر حکومت کشورمان بهاییان را برای زندگی رد صلاحیت کرده است، شما نکنید! ما هم به مانند سایر مردمان این مرز پرگهر حق داریم زندگی شایستهای داشته باشیم. از حقوق شهروندی برخوردار شویم. کاروکسب مناسب با قابلیت و توان خود داشته باشیم. دانشگاه برویم ... و همه توش و توان خود را بهجای دفاع از خود، صرف آبادانی کشور کنیم.»
او از هموطنانش میخواهد تا داستان آنچه بر بهاییان گذشته است را، از زبان خود بهاییان بشنوند. این زندانی ۷۱ ساله بهایی از اولین آزار و فشارهای حکومتی بر خودش و خانوادهاش مینویسد: «وقتی انقلاب شد من ۲۶ ساله بودم. مدیر یک مدرسه در جنوب پایتخت. یک روز حکمی به دستم دادند. من برای کار کردن رد صلاحیت شده بودم. همان روزها از ادامه تحصیل در دانشگاه هم رد صلاحیت شدم. همسرم مشغول ساخت وساز یک کارخانه شن و ماسه بود، اما یک هفته قبل از راهاندازی، کارخانهاش را مصادره کردند. او هم رد صلاحیت شده بود! پدرم، برادرم، همه اقوام و دوستان و همکیشانم بهتدریج بیکار و خانهنشین شدند و زندگی همه ما در معرض طوفان قرار گرفت!»
مهوش ثابت در ادامه به بازگویی اخراجها، دستگیریها، مصادرهها و اعدام ۲۵۰ نفر به جرم بهایی بودن میپردازد. او مینویسد که انگار همه ما بهاییان بهیکباره رد صلاحیت شدیم. ناگهان وطن آباواجدادیمان را از ما گرفتند و ما به «آن دیگر» تبدیل شدیم.
مهوش ثابت که پیشتر بهاتهام مدیریت جامعه بهایی ایران ده سال را در زندان گذرانده، مینویسد که انگار او حتی پس از آزادی در آن سوی دیوارها هم رد صلاحیت شده بود.
«روز آزادیام هیچکس به استقبالم نیامد. خانوادهام روز بعد منتظر آزادیام بودند. اجازه تلفن هم ندادند. بنابراین بدون اطلاع خانواده، بدون پول و حتی بدون داشتن آدرسی از خانهام، از در زندان اوین خارج شدم. اضطرابی غریب بر قلبم چنگ میزد. چرا زندان اینکار را کرده بود؟ آنها خوشحالیام را از من گرفته بودند! شخصی با محبت گوشیاش را بسویم گرفت تا به خانوادهام خبر دهم. اما من بی اراده دستم را پس کشیدم. من از گوشی موبایل که در زندان ممنوع بود هراس داشتم. از آن گذشته، حتی روشن کردن گوشی را هم بلد نبودم!...»
این شاعر ایرانی و برنده جایزه «نویسنده دلیر» از انجمن جهانی قلم (پن)، مینویسد که پس از آزادی از زندان، انسان دو پارهای شده بود. سعی میکرده تا خود را با دنیای جدید، آن سوی دیوارهای زندان نزدیک کند اما: «هرجا که بودم غریبهای بودم که نیمی از وجودم در زندان و کنار همبندیهایم جا مانده بود و رنجهای زنان زندانهای مشهد، گوهردشت، قرچک و اوین که با آنها زندگی کرده بودم رهایم نمیکرد.»
سپس «مهوش ثابت» به شرح دستگیریش در مرداد ۱۴۰۱ میپردازد که چگونه او را درحالیکه به بیماری کرونا مبتلا بود، از منزل خواهرش در رامسر بازداشت کرده و به سلولی انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال دادند.
این شهروند دوران بازجویی را این گونه تعریف میکند: «۴۲ روز در انفرادی تحت سختترین بازجوییهای طاقتفرسا که همراه با خشونت، اهانت، تهدید و تهمت بود پوست انداختم. عوارض کرونا شدید بود و حداقل سه بار دراثر شدت سرفهها و مشکلات تنفسی و درد و ورم زانو، در بهداری ۲۰۹ ویزیت شدم.»
این شهروند بهایی که بیش از یک سال در زندان به سر میبرد، مینویسد در دادسرا متوجه اتهام «اداره جمعیت تحتعنوان فرقه انحرافی ضاله با هدف برهم زدن امنیت کشور» شده است. او این اتهام را نپذیرفته و به دادستان، بازپرس و قاضی پرونده عنوان کرده که حتی یک سند و مدرک برای اثبات این اتهام وجود ندارد، اما «رد صلاحیت» شد و هیچ پاسخی دریافت نکرد.
دادگاه انقلاب تهران بیتوجه به اظهارات مهوش ثابت و «فریبا کمال آبادی»، هرکدام از این دو شهروند بهایی را بهاتهام اداره جمعیت با هدف برهم زدن امنیت کشور، به ۱۰ سال زندان محکوم کرد.
این زندانی بهایی در پایان خاطرهای را نقل میکند. او مینویسد: «به یاد میآورم وقتی سالهای پیش به بازجو گفتم بالاخره که از این زندان بیرون میرویم، با خونسردی گفت: "بله، ولی افقی یا عمودیاش را ما تعیین میکنیم!" حالا دیگر من افقی پیش روی خود نمیبینم و از عدالت حکومت درباره خود قطع امید کردهام، پس مردم ایران را مخاطب قرار میدهم.»
نامه خانم ثابت با این عبارت به پایان میرسد: «هموطنان! داستان ما یکی است. لطفا شما ما را رد صلاحیت نکنید و روایتهای ما را از زبان خودمان بشنوید! مهوش ثابت، زندان اوین، آبان۱۴۰۲»
جمهوری اسلامی پس از شورش 57 نه تنها یک تنه بلکه سایر اقلیت های دینی
پاسخحذفرا بر علیه بهاییان تاخت تا آنها را در بین آحاد مردم و جامعه منزوی کند و ریشه ی این مذهب را ریشه کن کند.سالهاس که بهاییان توسط عده ای از مردم ایران و جمهوری اسلامی مورد ظلم واقع شده اند